نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات آداش منتشر کرد:
عزیز جون برای انتخاب اسم همه قرآن باز کرده بود، به جز من. در میانشان متفاوت بودم. آنها سوره بودند و من آیه هایشان. نشانه شان شدم، زمزمه ام کردند. من آیه بودم، آیه ی دلدادگی! باید این قرآن را سوره به سوره ورق زد و خواند آیه هایی با طعم جنون!
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شخصیت اصلی رمان آيههای جنون داستان دختری به نام آیه است؛ پدر آیه یک پارچهفروش متعصب است که در بازار کار میکند و اسم و رسم برایش خیلی مهم است. داستان از کشمکش آیه با پدرش شروع میشود. قضیه از تبعیض میان دخترها و پسرهای خانواده شروع میشود. آیه سه خواهر دارد که دو تای آنها به درخواست پدرشان پس از دیپلم ازدواج کردهاند و شکایتی هم از این وضع نداشتهاند اما آیه به درس خواندن علاقهمند است و میخواهد به دانشگاه برود و این آغاز مشکلاتش است.
در این میان پسر مرموزی به نام هادی به آیه نزدیک میشود و همین حساسیت خانواده را بیشتر میکند و برای همین آیه بین دوراهی زندگی گیر میکند. آیه عاشق هادی میشود اما از آنجایی که هادی مدافع حرم است داستان عاشقانۀ این دو نفر سرانجام خوبی ندارد و سختیهای زندگی آیه شروع میشود.
«هر سه خواهرم قبل از بیستسالگی ازدواج کردند. مریم و نساء بلافاصله بعد از گرفتن دیپلم راهی خانهی خودشان شدند. ازدواج مریم و نساء طبق سلیقه و نظر بابا بود. با دو خانوادهی بازاری که از دوستان و همکارانش بودند وصلت کرده بودیم. نورا یک سال قبل عقد کرده بود؛ با طاهای مهربان و آرام که برعکس حسام و میلاد، همسران مریم و نساء بازاری نبود. طاها معلم بود و همین بابا را سخت راضی کرد. بابا از بازاریهای بنام بازار بود. پارچهفروشی داشت و روی اسمش قسم میخوردند. مریم و نساء راحت زیر بار حرف بابا رفتند و ترک تحصیل و ازدواج کردند. مریم پسری سه ساله داشت و نساء باردار بود. برعکس مریم و نساء، من و نورا عاشق درس خواندن بودیم. نورا ریاضی خوانده بود. بعد از عقد با طاها، بابا رضایت داد در کنکور شرکت کند.»
«یاسین برادرم و تهتغاری خانواده بود. حسابش از من و خواهرانم سوا بود. عزیزجون برای انتخاب اسم همه قرآن باز کرده بود به جز من. در میانشان متفات بودم. آنها سوره بودند و من آیههایشان. نشانهشان شدم، زمزمهام کردند. من آیه بودم، آیهی جنون! مریم خواهر بزرگم از من شش سال بزرگتر بود. دو سال بعد از مریم، نساء به دنیا آمده بود و دو سال بعد از نساء، نورا. دو سال بعد از نورا هم من. مامانپروانه به اصرار و خواست بابا پشتسرهم باردار شده بود تا بابا را صاحب پسر کند؛ پسری که عصای دستش باشد و نام و خونش را زنده نگه دارد! بعد از به دنیا آمدن من، بابا از پسردار شدن ناامید شد. برای همین یاسین یازده سال بعد به دنیا آمد.»
«هر دو دستش را روی گوشهایم گذاشت. چند تقه به در خورد. امیدمهدی سریع از روی کمرم بلند شد و به سمت در دوید. قامت بابا در چهارچوب ظاهر شد. بلند شدم. بابا دستی به سر امیرمهدی کشید و گفت: با دایی یاسین برین تو حیاط بازی کنین! امیرمهدی سرش را سمت یاسین برگرداند. یاسین به من چشم دوخت.»
اگر به خواندن رمانهای عاشقانۀ ایرانی علاقهمند هستید اصلاً کتاب آیههای جنون را از دست ندهید.
لیلی سلطانی، نویسندۀ ایرانی در سال 1378 به دنیا آمد. آیههای جنون اولین رمان این نویسندۀ جوان است.
کتاب آیههای جنون پس از انتشار بسیار پرفروش شد و در مدت شش ماه به چاپ پنجم رسید.
رمان عاشقانۀ آیههای جنون 622 صفحه دارد و نشر آداش این رمان را به چاپ رسانده است. اگر به رمانهای عاشقانۀ ایرانی علاقه دارید این کتاب هم میتواند برایتان جالب باشد.
اگر سرعت مطالعهتان 300 کلمه در دقیقه باشد، حدوداً 7 ساعت و 25 دقیقه طول میکشد تا کتاب آیههای جنون را به طور کامل مطالعه نمایید.
- کنار نرگسها جا ماندی، رمان عاشقانۀ مائده فلاح که داستان دختری به نام یلدا و یک عشق دیرینه است.
- تب یخ نوشتۀ زهرا احسانمنش که رماني عاشقانه و اجتماعي است و از زبان دو شخصیت اصلی زن و مرد داستان روایت میشود.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
سلام واقعا کتاب قشنگی بود