چهره برافروخته

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
49

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب چهره برافروخته

انتشارات قنوس منتشر کرد: عزیزه دیرتر از همه وارد اتاق روشن از آفتاب شد.نه به حاتم نگاه کرد و نه به دو پسر.انگار با همه غریبه بود،هرچند این غریبگی در چشم آدم جاافتاده ای مثل حاتم طلیعه ی صمیمیت های ناگهانی بود.آینه ی کوچک گردش را به کف دست چسبانده بود.فرهاد و بیش از فرهاد حسن با چشم های گشاده شده نگاهش کردند: عزیزه روسری اش را برداشته بود.اگر یکی از بچه های تخس روستا از پنجره گردن می کشید و می دید و می دوید روستا را پر می کرد چه؟کار خطرناکی بود.اما عزیزه اعتقاد دیگری داشت.«پیرمرد»-عزیزه حاتم را پیرتر از مرد می دانست-برای تشخیص استعداد و پیش بینی آینده ی او باید اورا خوب می دید.ولی روسری نشانه ها را می پوشاند. "فروشگاه 30بوک"

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی