تمام هیولاها از ابتدا هیولا نبوده اند. تعدادی از آنها به خاطر غم و غصه هایشان هیولا شده اند.
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات کوله پشتی منتشر کرد: فردریک بکمن، وبلاگنویس و نویسندهی جوان و بسیار موفق سوئدی، سال 1981 در استکهلم به دنیا آمد. وی با خانمی به نام ندا، متولد ایران ازدواج کرد و از او دو فرزند دارد. مردی به نام اوه اولین اثر این نویسنده است که در سال 2012 وارد بازار کتاب سوئد شد و بلافاصله با فروشی بیش از ششصد هزار نسخه، در صدر پرفروشترین کتابهای سال قرار گرفت. اثربعدی نویسنده مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متاسف است، نیز با استقبال گستردهای در سطح بینالمللی روبهرو شد و به فروش میلیونی دست یافت. بریت ماری اینجا بودف سومین اثر نویسنده است که آن هم با اقبال عمومی گستردهای روبهرو شد. کتاب حاضر: اثری است خواندنی؛ ماجراهای مادربزرگی هفتاد وهفت ساله، پزشکی پرشروشور که همسایهها را به مرز جنون رسانده، با نوهاش السای هفتساله. السا عاشق ویکی ویدیا و ابر قهرمانان است و در زندگیاش فقط یک دوست دارد: مادربزرگ. او با قصههای مادربزرگ و در عالم تخیل، مهیجترین حوادث را تجربه میکند. تا سرانجام مادربزرگ او را وارد بزرگ ترین ماجراجویی زندگیاش میکند ولی اینبار در دنیای واقعی. فروشگاه اینترنتی 30بوک
تمام هیولاها از ابتدا هیولا نبوده اند. تعدادی از آنها به خاطر غم و غصه هایشان هیولا شده اند.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
یک بار السا پرسید چرا این همه از آدم هایی که کمتر نکبت هستند، میمیرند و این همه از نکبت ها نمی میرند اصلا چرا همه باید بمیرند چه نکبت باشند، چه نباشند. مامان بزرگ سعی کرد حواس السا رو با بستنی پرت کنه. چون مامان بزرگ بستنی رو به مرگ ترجیح میداد.