رمان کلاسیک (قمارباز)(گالینگور)

(5)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
549

علاقه مندان به این کتاب
6

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب رمان کلاسیک

انتشارات ابر سفید منتشر کرد:
پس از دو هفته غیبت برگشته‌‌ام. کسان ما الان سه روز است که در رولتنبورگ سکونت گزیده‌‌اند. خیال می‌‌کردم مرا مانند مسیح انتظار می‌‌کشند؛ ولی اشتباه می‌‌کردم. ژنرال که رفتاری بس آسوده و فارغ داشت با من به تفرعن صحبت می‌‌کرد و مرا پیش خواهرش فرستاد. پیدا بود که عاقبت موفق شده‌‌اند پول قرض کنند و نیز به‌‌نظرم آمد که ژنرال از نگاه من پرهیز می‌‌کرد.
ماری فیلیپوونا که سرش خیلی شلوغ بود، با من جز چند کلمه حرف نزد؛ با وجود این، پول را از من گرفت، شمرده و به گزارش من تا آخر گوش داد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی