دیوان سومنات

(15)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
1521

علاقه مندان به این کتاب
16

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
3

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب دیوان سومنات

انتشارات مرکز منتشر کرد: داشتم به طنین صداهایی که پس از گذشت ساعت‌ها از یک ملاقات به گوش می‌آیند و حتی اگر شبی مثل آن شب گذشته و صبح شده باشد، وادارت می‌کند که برگردی و دوباره از آن کوچه باغ بگذری تا به آن خانه برسی و منتظر بمانی که در باز شود گوش می‌دادم. فکر می کردم که این بار دست‌هایش را می‌گیرم و رها نمی‌کنم، کوچه باغ پر شده بود از سایه روشن‌ها. زنگ زدم چند بار، با مشت به در کوبیدم. در باز شد یا اینکه در باز بود. هیچ‌کس در خانه نبود. هیچ چیز در خانه نبود. فقط عکس‌های دختر و پسر ناشناس در قاب‌های چوبی‌شان بر روی دیوار بجای مانده بود. فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی