نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات نگاه منتشر کرد:
مجموعه شعری سروده شده در چهار دفتر با عناوین ِ ستم گری “، ” مفقودالجسد “، ” مرده خوانی ” و ” مناجات نامه “، مشتمل بر هفتاد و هفت قطعه شعر به نسبه کوتاه، که شاعر در هر دفتر، هستی شعرش را بر اندیشه و نگرش متفاوتی از هستی، دوام بخشیده است. شور پر رنگ شاعر در تجلی بخشی به مضامینی همچون عشق، جنگ، مرگ و زندگی در بستری از تغزل و انتزاع، خطوط اصلی تابلوهای شعری و امپرسیون ذهنی شاعر در این دفتر است.
دفتر اول: ستم گری
شعر ِ ” رنج کشی ” : در چشمت سیب درشتی/ باغ را منقلب کرد/ و پیشترها / درختی سبز شده بود / که شاخه هایش در نبود پرندگان/ رنج می برند/. انتخاب شعر ِ رنج کشی، نه شاید به حتم اما قریب به حتم، تجلی دفتر اول شعر ِ داریوش معمار با نام ستم گری ست. بیست و دو قطعه شعری که ماحصل مغازله ی شاعر با زن و زندگی ست.مغازله ای اما نه آن چنان که پنداری ملموس از آن، در گذشته ی کلاسیک مان می جوییم، بل سرشته شده با انتزاعی نامانوس از عشق، پیچیده در لفافه ی زندگی هر روزه مان، با ته مایه ای از خیالی بی وادی. که اگر چه نامانوس است و منتزع اما چندان مزه مزه اش می توان کرد که پنداری هر روزه با آن، کام مان را ملس می داریم. اما این دفتر البته با شعر ِ ” قطار تاریکی ” آغاز می شود. و با تردید،می توان گفت که شاعر، با انتخاب شعر ِ ” قطار تاریکی ” در پیشخوان دفتر ِ شعر ِاولش، می خواهد که خواب مخاطبش را در ادامه، در قطار کلکته، با عاشقانه هایش، برآشوبد.شعر ِ قطار تاریکی: دیشب خواب دیدم در قطار کلکته / دختری با پاهای برهنه و لباس رنگارنگ / خیره شد در من/ اندوه هم را چید تا صبح خندیدیم با هم / در قطار کلکته عاشق دختری شدم/ ابر شلوار پوش می خواند/ روی سرش جشن شکوفه گیلاس بود / زیبا نبود… اما آوازهای روشنی داشت/ در قطار کلکته او از من شاعرتر بود/ متشکرم از تو خواب! / خبر داشتم امشب قرار است بگیرد قلبم / اما تو در قطار کلکته مرا عاشق کردی /….
دفتر دوم : مفقود الجسد
شعر ِ ” یادداشت روزانه یک مجروح “: نشسته ام در اسکله / به انتظار حادثه ای / که مرا به دستم، بازگرداند / صدای دستی که از دست داده ام را می شنوم / استخوان های پوسیده، مرا می خوانند / فکر کنم بندری که دلم را لرزانده / دستم را پس بدهد روزی / به اعصاب زخمی ات ادامه بده! / بگو پس از این به بعد، / هر آغوشی را می تواند در دست بگیرد / از دستی که داده ای / نپرهیز، نخوان هیچ! / دستت را بگیر / بگذار وجدان این رودخانه نفسی بکشد ./ از بیست شعر دفتر ِ مفقود الجسد، تنها چهار شعر آن با محوریت جنگ نوشته شده اند اما در همین چهار شعر هم ، خمپاره ی دشمن خوب می داند،چگونه رزمنده ای را تکه تکه کند!
پانزده شعر دیگر این دفتر،بیشتر برجسته سازی ی خیالی ی اجتماع با عطف به خواست دگرگونی اند از آن دست دگرگونی و دگر اندیشگی ای که مجالش را پیش از این، در شعر اجتماعی، بیش خوانده ایم و شنیده ایم، شعر ِ ” انقلاب ” : وقت آن رسیده ما هم / به شکلی کشته شویم / اسب که نیستیم آدمیم! / خائن که نیستیم / شاعریم!/
دفتر سوم: مرده خوانی
در گذر از عشق ، جنگ و اجتماع ، شعر نوشته های داریوش معمار در دفتر سوم شعرش( مرده خوانی)،نظر به دالان های تو در توی مرگ دارد اما نه برای آغوش گشایی بر مرگ، برای دوباره ی گشودن ِ زندگی! مرگی که دیگر خود مرگ نیست و حضور مداوم آن ، در پی انباشت رنگارنگی از زندگی ست، با فلس های نقره ای و پولک های طلایی . خوانش ِ شعر ِ ” اوکالیبتوس ” از دفتر ِ مرده خوانی: می کارم تنم را در باد / میان ظلماتی که جاریست / می کارم در باران / کنار آبشاری که می رود / می دهم به ماهی / ( با فلس های نقره ای/ با پولک های طلایی) / رایحه ای خوش، روحم را می نوازد / هوس انگیز است مرگ انبوه است مرگ ./
دفتر چهارم:مناجات نامه
آن چه در دفتر چهارم شعر ِ معمار، بیش از، مساهمت از مناجات های تاریخ شعر فارسی به چشم می آید، فرد محوری، در طلب زندگی،عشق و مرگ با استقصای از نوشتار ِ رها در انتزاع و بطلان بر انتفاع از مناجات است. گزینش شعر ِ ” کینه نگاری ” از این دفتر را با مساهمت از همین نگره، تقریر کرده ایم. شعر ِ ” کینه نگاری ” : شعر،شعر / بلند شو! / ببین چه کرده ای با من ؟ / زخمی گذاشته ای که خوب نمی شود، / و دست آخر مرا دیوانه، / میان دیوارها، اتاق و راه روی تاریک رها کرده ای / شعر،شعر / با من روبرو شو / می خواهم این تیزی را ب سینه ی تو فرو ببرم ./
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.