شور زندگی (داستان پرماجرای زندگی ونگوگ)

(235)

4,000,000ریال

3,600,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
20671

علاقه مندان به این کتاب
253

می‌خواهند کتاب را بخوانند
23

کسانی که پیشنهاد می کنند
45

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
3

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب شور زندگی

انتشارات نشانه منتشر کرد:
نقاش نابغه‌ای که زندگی‌اش کشمکشی بی‌وقفه علیه فقر سر خوردگی جنون و نومیدی بود.
در این کتاب ون گوگ نقاش نه تنها به عنوان یک هنرمند مطرح می‌شود بلکه به عنوان شخصیتی که زندگی پر آشوب پر تکاپو و پر عذابش را در قالب داستانی مملو از شور و احساس و عاطفه ارئه می‌کند-آنچه نمونه‌اش را در کمتر زمانی می‌توان یافت.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب شور زندگی اثر ایروینگ استون

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب شور زندگی از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب شور زندگی از سایت گودریدز امتیاز 4.6 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی کتاب شور زندگی:

کتاب شور زندگی اثر ایروینگ استون داستان پرماجرای زندگی ون گوگ است. استون این کتاب را عمدتاً بر اساس مجموعه نامه‌های بین ون‌ گوگ و برادر کوچک‌ترش تئو ون گوگ که فروشندۀ آثار هنری بود نوشت. این مکاتبات بین ون گوگ و برادرش پایه و اساس بسیاری از افکار و عقاید این هنرمند را برملا کرده است. کتاب که با بینش و احساسات خالص نوشته شده است داستان زندگی این هنرمند را در طول زندگی رنج دیده‌اش دنبال می‌کند و شما در این کتاب شاهد مبارزه‌های از روی نومیدی، آشفتگی ذهنی و سفرهای خاص یکی از مشهورترین هنرمندان جهان خواهید بود.

واکنش‌های جهانی به کتابِ شور زندگی:

«هیچ کتاب دیگری از زندگی یک مرد بزرگ تا این حد برای نسل‌های متمادی، مردم را مجذوب خود نکرده بود.» - سایت آمازون

«کتابِ شور زندگی داستانی از قدرتی است که تن و روح را می‌آزارد.» - نیویورک تایمز

«هر کسی که کتاب شور زندگی را بخواند از تمام حقایق مهم زندگی این نقاش آگاه خواهد شد. این کتاب تصویری شاعرانه و تأثیرگذار از ون گوگ ارائه کرده است.» - خبرنامهٔ کریستین ساینس مانیتور

«کتابی خارق‌العاده! داستانی تکان‌دهنده که با حساسیت و بصیرت بازگو شده است.» - فروم

چرا باید کتاب شور زندگی را بخوانیم؟

کتابِ شور زندگی روایتی نیمه تخیلی و نیمه اتوبیوگرافی از زندگی یکی از بزرگ‌ترین نقاش‌هایی است که تابه‌حال بر روی زمین زندگی کرده است. این کتاب تنها دربارهٔ یک نقاش نیست، بلکه دربارهٔ هنر است، این‌که هنر چیست و عشق به هنر، پشتکار، اراده برای رویارویی با هر موقعیتی برای رسیدن به این هنر چگونه رخ می‌دهد. اعتبار بیشتر نامه‌هایی که در این کتاب به چاپ رسیده بر اساس تحقیقات میدانی تأیید شده است. کتاب شور زندگی بهترین و کامل‌ترین کتاب دربارۀ زندگی‌نامۀ ونسان ون گوگ است.

جملات درخشانی از کتاب شور زندگی:

«ونسان صدای پای او را شنید که از پله‌ها پایین رفت و وارد آشپزخانه شد. سپس دست‌هایش را زیر کمرش گذاشت، خود را تکانی داد و از تخت بیرون پرید. سینه و شانه‌هایی ستبر و بازوانی کلفت و نیرومند داشت. به‌سرعت لباس‌هایش را پوشید، کمی آب سرد از داخل ظرفی خالی کرده، تیغ ریش‌تراشی‌اش را تیز کرد. او مناسب و تشریفات اصلاح صورتش را بسیار دوست داشت: از خطِ ریشِ سمت راست شروع می‌کرد، بر گونه‌ی پهنش پایین می‌آمد و به سمت گوشه‌ی دهان خوش ترکیبش می‌رفت. آن‌گاه نوبت به نیمه‌ی راست لب بالایی می‌رسید و بعد نیمه‌ی چپ آن و سپس چانه‌اش که شبیه به تکه‌ی گرد و بزرگی از سنگ خارای گرم بود. صورتش را در دسته‌ای از علف‌های برابانت و برگ‌های بلوط که برادرش تئو از علفزارهای زوندرت چیده و برایش فرستاده بود، فرو کرد. آغاز روز با بوی هلند، شروع خوبی بود.
اورسولا بار دیگری ضربه‌ای به در زد و گفت:
ـ موسیو ون‌گوگ، پستچی همین الان این نامه رو برای شما آورد.
همان‌طور که در پاکت را باز می‌کرد، دستخط مادرش را شناخت: «ونسان عزیزم، می‌خواهم چند کلمه‌ای برایت بنویسم...
احساس کرد صورتش را عرق سردی پوشانده است. با خود فکر کرد که نامه را حین ساعات بیکاری در گوپی بخواند و آن‌را در جیب شلوارش چپاند. موهای بلند، پرپشت و حنایی‌رنگش را به سمت عقب شانه زد، پیراهنی سفید و آهاردار پوشید، دستمال‌گردن مشکی را با گره‌ای بزرگ به گردن بست و به پیشواز صبحانه و لبخند اورسولا از پله‌ها پایین رفت.»

«ونسان آرنج‌هایش را روی کمد کوچک اتاقش تکیه داد و به آینه زل زد. خیلی به‌ندرت اتفاق می‌افتاد که به‌فکر ظاهرش باشد. در هلند به این‌گونه مسائل اهمیت نمی‌دادند. متوجه شد در مقایسه با انگلیسی‌ها سر و صورتش بزرگ‌تر است. چشمانش در حفره‌های عمیقی بر روی صورتش که همچون صخره‌ای مسطح بود، مدفون بودند. بینی‌اش مانند استخوان قلم پا صاف، پهن و برجسته بود. برآمدگی پیشانی‌اش به اندازه‌ی فاصله‌ی بین ابروانِ‌کلفت با دهان خوش‌ترکیبش بود. فکش بزرگ و قوی، گردنش کمی چاق و کوتاه و کلفت و چانه‌ی چارگوشش نمونه‌ی بارزی بود از یک شخصیت هلندی. از کنار آینه گذشت و بر لبه‌ی تخت نشست. او در خانواده‌ای پرهیزکار و سخت‌گیر بزرگ شده بود. قبلاً هرگز عاشق دختری نشده بود. هرگز حتی نگاهی هم به دختری نینداخته یا درگیر شوخی‌های اتفاقی هم با آن‌ها نشده بود. در عشق او نسبت به اورسولا جایی برای هوا و هوس وجود نداشت. او جوان و ایده‌آلیست بود و اولین بار بود که عاشق می‌شد. نگاهی به ساعتش انداخت. فقط پنج دقیقه گذشته بود. بیست و پنج دقیقه‌ی باقی‌مانده گویی به آخر نمی‌رسید. یادداشت برادرش تئو را از داخل نامه‌ی مادرش بیرون کشید و برای دومین بار آن را خواند. تئو چهار سال کوچک‌تر از ونسان بود و اکنون جای خالی او را در گوپی لاهه پُر کرده بود. تئو و ونسان هم مانند پدر و عمویشان ـ تئودوروس و ونسان ـ در دوران نوجوانیشان برادرانی بسیار صمیمی بودند.»

«روز بعد کسی او را از خواب بیدار نکرد. در حالی‌که خواب آلود بود، با بی‌حالی از تخت بیرون آمد. صورتش را ناشیانه اصلاح کرد، هنوز جابه‌جا روی صورتش، ریش مانده بود. موقع خوردن صبحانه، اورسولا پیدایش نشد و او برای رفتن به گوپی پیاده به‌طرف شهر به راه افتاد. با گذشتن از کنار مردانی که صبح روز قبل آن‌ها را دیده بود، متوجه شد که آن مردان تغییر کرده‌اند. آن‌ها همانند افراد تنها و بی‌کسی بودند که با شتاب به استقبال تلاش پوچ و بیهوده‌ی روزمره‌شان به‌ پیش می‌رفتند. او نه دیگر شکوفه‌های لابورنورم را می‌دید و نه درختان شاه‌بلوطی را که در طول جاده صف کشیده بودند. خورشید حتی درخشان‌تر از روز قبل می‌تابید ولی ونسان این درخشش را احساس نمی‌کرد چون برایش نامأنوس بود. آن روز بیست اثر از ونوس آنادیومن فروخت. سود سرشاری از فروش این نقاشی‌ها عاید کمپانی گوپی می‌شد ولی ونسان دیگر از پول درآوردن برای گالری احساس خوشحالی نمی‌کرد. با کسانی هم که برای خرید می‌آمدند با بی‌حوصلگی رفتار می‌کرد و تحمل آن‌ها را نداشت. این افراد نه تنها فرق بین کار خوب و کار بد را نمی‌فهمیدند بلکه به نظر می‌رسید که حتی در انتخاب کارهای بَدَل، بی‌ارزش و پیش‌ پا افتاده استعداد غریبی دارند. از نظر رفقای همکارش او جوان پر نشاط و بشاشی نبود ولی ونسان برای این‌که آدم مقبول و دلچسبی باشد از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کرد.»

تحلیلی بر کتاب شور زندگی‌:

ماهیت اصلی کتاب شور زندگی هنر است، این‌که هنر و عشق به هنر چیست و چطور در موقعیتی که حس می‌کنید شایسته نیستید و همه چیز علیه شماست، همه به شما می‌خندند و کارهایتان را مسخره می‌کنند باید با پشتکار، اعتمادبه‌نفس و اراده به پیش بروید و تسلیم نشوید چون در واقع فرآیند این کار خود پاداشی برای شماست. ونسان ون گوگ همیشه مست از رنگ‌ها بود، نمی‌دانست نقاشی‌هایش خوب هستند یا بد و اصلاً به این قضیه اهمیتی نمی‌داد. او تنها زمانی احساس زنده بودن می‌کرد که با قلم موها، رنگ‌ها و بوم‌هایش بود. نویسنده در شور زندگی داستان نقاشی‌های معروف این هنرمند معروف مثل سیب‌زمینی‌خورها و گل‌های آفتابگردان را نیز نقل کرده است. این کتاب به نُه بخش کوچک‌تر تقسیم شده که بر اساس مکان‌هایی مثل لندن، آتن، لاهه، پاریس و ... است که ون گوگ در آن‌ها زندگی می‌کرد.

ونسان ون گوگ که بود؟

ونسان ون گوگ پسر ارشد یک کشیش پروتستان بود که در سال 1853 در روستایی کوچک در هلند به دنیا آمد. علاقه‌اش به نقاشی از کودکی آشکار شد و مادرش مشوق او بود. ونسان ابتدا در خانه درس می‌خواند و بعد به یک مدرسۀ شبانه‌روزی فرستاده شد، جایی که عمیقاً حس تنهایی داشت و مشتاق بازگشت به خانه بود. او از نوجوانی کارمند بنگاه آثار هنری عمویش در پاریس بود و بعد در بیست سالگی به شعبۀ این گالری در لندن فرستاده شد. آن سال شاید بهترین دوران زندگی ون گوگ بود چون موفقیت زیادی به چنگ آورد و درآمدش از پدرش هم بیشتر شد. او که دلباختۀ صاحب ملک بود پس از ردشدن درخواستش بسیار منزوی و به‌شدت مذهبی شد. وقتی 22 ساله بود پدرش و عمویش ترتیبی دادند که به شعبۀ پاریس برگردد اما ونسان به‌حدی از نگاه کالاگونۀ شرکت به مقولۀ هنر بیزار شده بود که یک سال بعد از کار برکنار شد. او دچار بحران شده بود و سرگردان زندگی‌اش را می‌گذراند. در 1876 به لندن بازگشت تا به عنوان معلم در یک مدرسۀ شبانه‌روزی کار کند. مدتی دستیار یک واعظ مذهبی بود و به الهیات علاقه‌مند شد. بعد به خانه بازگشت و در یک کتابفروشی در شهر دوردرخت در هلند کار گرفت اما از کارش راضی نبود و وقتش را به کشیدن طرح‌های درهم و مبهم و ترجمۀ عهد عتیق به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی می‌گذراند. 

ماجراهای زندگی ون‌گوگ:

ون گوگ خودش را در مذهب غرق کرده بود و به‌شدت پرهیزگار شده بود. خیلی کم خوراک می‌خورد و از گوشت پرهیز می‌کرد. تلاشش برای ورود به دانشگاه در رشتۀ الهیات ناکام ماند و سپس مدتی در بلژیک مبلغ مذهبی شد. اتاق راحت محل سکونتش را به یک فرد بی‌خانمان داد و خودش در یک کلبۀ فقیرانه ساکن شد. این شیوۀ زندگی‌اش به مذاق مسئولین کلیسا خوش نیامد پس عذرش را خواستند. ونگوگ نهایتاً به نزد والدین‌اش بازگشت اما حالات روحی او باعث شد تا پدرش پیشنهاد بستری شدنش را در بیمارستان روانی بدهد. اوضاع به این منوال گذشت تا اینکه برادر جوان‌ترش، تئو به او پیشنهاد داد تا نقاشی را در پیش بگیرد و ونسان برای این منظور به هلند رفت و نزد یک استاد نقاشی آموزش دید. در سال 1886 به پاریس رفت و در آن‌جا با هنرمندان آوانگارد دیدار کرد. ون گوگ در ادامۀ مسیر هنر‌ی‌اش به سبک خاص خود دست یافت. ون گوگ دچار روان‌پریشی و هذیان بود اما نسبت به سلامت جسمی و روحی خود بی‌تفاوت بود و اقدامی در جهت بهبود حالش انجام نمی‌داد. او در زندگی‌اش با حس تنهایی، فقر، دلشکستگی‌‌های مکرر و تعهدات خانوادگی دست‌ و پنجه نرم می‌کرد و هیچ راهی برای بیان این ملالت‌ها نداشت تا روزی که یک قلم مو به دست گرفت. ایروینگ استون نویسندۀ آمریکایی بود که به واسطۀ نوشتن رمان‌هایی دربارۀ زندگینامه‌های شخصیت‌های مشهور به شهرت رسید. او کتاب شور زندگی را در سال 1934 بر اساس نامه‌های ون گوگ به برادرش و زندگی سخت ونسان ون گوگ، نقاش هلندی سدۀ 19 میلادی منتشر کرد. این زندگینامه اولین کتاب بزرگ استون بود.

فهرست مطالب کتاب شور زندگی

لندن
کتاب اول: بوریناژ
کتاب دوم: اِتن
کتاب سوم: لاهه
کتاب چهارم: نون
کتاب پنجم: پاریس
کتاب ششم: آرل
کتاب هفتم: سن رمی
کتاب هشتم: اوور

اگر از خواندن کتاب شور زندگی لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

شور زندگی فقط یک رمان نیست بلکه یک کتاب معنوی است چون نویسنده تمام ابعاد زندگی هنرمند را در یک ترکیب واحد گنجانده است و زندگینامه ونسان ون گوگ قطعاً تأثیر عمیقی بر زندگی‌تان خواهد گذاشت. بنابراین اگر از خواندن کتاب شور زندگی لذت بردید به شما پیشنهاد می‌کنیم کتاب‌های زیر را نیز بخوانید.

نامه‌های ون گوگ با ترجمۀ رضا فروزی، مجموعه‌ای از 903 نامۀ باقی‌مانده از این نقاش مشهور هلندی است. اکثر نامه‌های دریافتی او از برادر کوچک‌ترش تئو است و برخی دیگر را نیز به خواهرش و بستگان فرستاده است. در میان این نامه‌ها، نامه‌هایی از هنرمندان معروف همچون پل گوگن، آنتون ون راپارد و امیل برنارد نیز به چشم می‌خورد.

دیدار با ونسان ون گوگ اثر کارولینه برونسه مدیر نمایشگاه مرکز تنوع زیستی موزۀ تاریخ طبیعی هلند است. او در این کتاب برخی از مشهورترین نقاشی‌های ونسان را چاپ کرده است و در مورد مراحل زندگی ون گوگ و تجربیات و احساسات او که در این نقاشی‌ها مشهود است توضیح می‌دهد. این کتاب بسیار مناسب نوجوانان و افرادی است که دوست دارند داستان پشت صحنه زندگی  ون گوگ خالق تابلوهای محبوب این دوران را بدانند.

دربارۀ ایرونیگ استون: نویسندۀ آمریکایی

کتاب شور زندگی

ایروینگ استون در سال 1903 به دنیا آمد و در سال 1989 از دنیا رفت. او نویسندۀ آمریکایی بود که عمدتاً به‌خاطر زندگینامه‌هایش از هنرمندان، سیاستمداران و روشنفکران مشهور شناخته می‌شود. از جمله شناخته‌شده‌ترین آثارش می‌توان به شور زندگی دربارۀ زندگی ونسان ون گوگ و رنج و خلسه دربارۀ زندگی میکل آنژ اشاره کرد. استون در سانفرانسیسکو به دنیا آمد، هفت ساله بود که والدینش از هم جدا شدند. زمانی که سال آخر دبیرستان بود مادرش دوباره ازدواج کرد. او به طور قانونی نام خانوادگی‌اش را به «استون» یعنی نام خانوادگی ناپدری خود تغییر داد. استون می‌گفت که مادرش اشتیاق به مطالعه را در او ایجاد کرد. از آن پس او معتقد بود که تحصیل تنها راه موفقیت در زندگی است. در سال 1923 استون مدرک کارشناسی‌اش را از دانشگاه کالیفرنیا گرفت. در دهۀ 1960 استون دکترای افتخاری ادبیات را از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی دریافت کرد و پس از آن به عنوان دستیار به تدریس زبان انگلیسی مشغول شد. آن‌جا با همسر اولش که دانشجو بود آشنا شد و این زوج جوان به پاریس رفتند. آن دو زندگی طولانی‌ای داشتند و همسرش ویراستار بسیاری از آثارش بود. استون خودش تحقیقات زیادی در زمینۀ زندگی هنرمندان مشهوری که قصد داشت زندگی‌نامۀ آن‌ها را بنویسد انجام می‌داد. مثلاً هنگام کار بر روی زندگی میکل آنژ سال‌های زیادی را در ایتالیا گذراند اما استون عمدتاً در لس‌آنجلس، کالیفرنیا زندگی می‌کرد. دولت ایتالیا با چندین جایزۀ افتخاری به دلیل برجسته کردن دستاوردها و آثار فرهنگی تاریخی ایتالیا از استون تقدیر کرد.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (13)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • فافا اسماعیلی
    • پاسخ به نظر

    به‌نظرم ون گوگ یکی از عجیب‌ترین نقاش‌های تاریخ بوده با این‌که کارهای چندان عجیبی نکرده ولی زندگیش داستان عجیبی داشت. این کتاب نویسنده‌اش رو به شهرت رسوند و واقعاً خوندنش برای من جذاب بود.

  • تصویر کاربر

    • نگار آذرشب
    • پاسخ به نظر

    با این‌که کم‌وبیش از اتفاقات زندگی ون‌گوگ آگاه بودم و فیلم‌هاشو دیده بودم اما این کتاب خیلی متفاوت بود. به‌هیچ‌وجه فکر نمی‌کردم ون‌گوگ چنین زندگی و سرگذشتی داشته و چنین انسان خوش‌قلبی بوده.

  • تصویر کاربر

    • برهان جعفری
    • پاسخ به نظر

    ونسان خوب می‌دانست که در اصل تابلوهای بنجل می‌فروشد. اغلب مشتریان آن‌ها مطلقاً هیچ‌چیز در مورد آنچه می‌خریدند نمی‌دانستند. آن‌ها برای کلایی بی‌ارزش، قیمت گزافی می‌پرداختند. ولی این مسئله چه ربطی به او داشت؟ تنها کاری که باید می‌کرد این بود که فروش را بالا ببرد.

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بریده ای از کتاب (9)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • فافا اسماعیلی
    • 0

    در این منطقه‌ی خارج از مرکز لندن خانه‌ها به‌صورت پراکنده قرار داشتند و در همه‌ی باغ‌ها گل‌های یاس، زالزالک و لابورنوم شکفته بودند. یک ربع از ساعت هشت گذشته بود. برای رفتن به گوپی تا ساعت نه وقت داشت. او پر انرژی و خوش‌بنیه بود و باصلابت راه می‌رفت. رفته‌رفته کاسب‌های بیشتری به محل کار خود می‌رفتند.

  • تصویر کاربر

    • نگار آذرشب
    • 0

    ونسان آب دهانش را قورت داد. حرکاتش نیز همچون هیکلش سنگین بود. به‌دنبال کلمات مناسبی گشت تا جواب اورسولا را بدهد ولی موفق نشد. وارد حیاط شدند. صبح سردی بود در ماه آوریل و با این‌حال درختان سیب شکوفه داده بودند. باغ کوچکی خانه را از مهدکودک جدا می‌کرد.

  • تصویر کاربر

    • مریم نظری
    • 0

    به نظر اطرافیانش او هم عادی و هم کمی نامتعارف ولی اورسولا او را زیر و رو کرده بود. اورسولا میل به دوست‌داشتنی بودن را در او زنده کرده بود. او را از لاک خود بیرون کشیده و کمکش کرده بود تا خوبی و صفا را در روال عادی زندگی روزمره دریابد.

  • 1
  • 2
  • 3
عیدی