خداحافظ گاری کوپر

خداحافظ گاری کوپر

(72)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
6905

علاقه مندان به این کتاب
145

می‌خواهند کتاب را بخوانند
15

کسانی که پیشنهاد می کنند
21

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
1

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب خداحافظ گاری کوپر

انتشارات نیلوفر منتشر کرد:
این رمانِ فلسفی، پنجره‌ای رو به سویِ نسلی جدید است. نسلی که از دلِ جنگ و خودخواهی بیرون آمده‌اند و از انتهایِ خونریزی، آغاز شده‌اند. نسلی که با درد متولد شده‌اند و حالا که آمده‌اند حرفهایشان هنوز از حنجره درنیامده در نطفه خفه شده است. نسلی که رفتارشان بویِ اعتراض و پشتِ پا زدن به هنجارهایی را می‌دهد که هستی‌ و آزادیِ بشری را در بندِ خود کشیده‌ است. لنی، شخصیتِ اصلیِ رمان، جوانِ بیست ساله‌ای است که پدرش را در جنگ از دست داده است. مادرش او را ترک گفته و او منزجز از شرکت در جنگ ِ ویتنام، وطنِ خود، آمریکا، را رها کرده و به کوه‌هایِ آند در سوییس پناه آورده است. حال تنها چیزی که مانده است، تنها اکسیری که رومن گاری به عنوانِ دلیلِ بودن معرفی می‌کند، عشق است. عشقی که هم چون چسب وجود و هستیِ انسان را به زندگی‌اش می‌چسباند و همه‌ چیز را قاعده‌مند می‌سازد. عشقی که فداکاری می‌بخشد و حسِ وابستگی. عشقی که معنایِ هستیِ بشری است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، به شما پیشنهاد می‌کنیم کتاب عقاید یک دلقک را نیز بخوانید.


...

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (3)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • سحر احمدی
    • پاسخ به نظر

    من کتابو دوست داشتم هم دید سیاسی داشت هم قسمت های طنز هم درونمایه پوچ گرایی

  • تصویر کاربر

    • شایسته مقدسی پور
    • پاسخ به نظر

    من عاشق این کتابم. متن فوق العاده. شخصیت پردازی فوق العاده. دیالوگ های فوق العاده. ترجمه فوق العاده.

  • تصویر کاربر

    • حانیه صفت جو
    • پاسخ به نظر

    بر خلاف اکثر کسایی که از این کتاب خوششون نیومد من عاشقش شدم. سیر عجیب غریب قصه رو دوست داشتم.

بریده ای از کتاب (2)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • سید مجتبی پژمان
    • 0

    مخصوصا نباید دنبال عوض کردن دنیا بود. دنیا خیلی وقته راه افتاده.از همون اولش هم بد راه افتاده بلافاصله هم راهش کج شده و توی این راه کج خیلی جلو رفته. حالا هیچ کس نمی دونه تو کدوم جهنم دره ای سرگردونه و ما رو هم با خودش می بره. هیچ کس هم نیست که دست آدمو بگیره. همه مثل همند.

  • تصویر کاربر

    • مهسا کرامتی
    • 2

    «لنی تاب تحمل کسانی را که دوست‌داشت نداشت. اینها باعث می‌شوند که آدم در عقاید خود شک کند. آدم با اینها که هست شل می‌شود و وقتی شل شد نمی‌تواند به نرمی‌ها و درشتی‌های زندگی بی‌اعتنا بماند. اینها ضوابط زندگی آدم را به هم می‌ریزند.»

عیدی