بیگانه

(9)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
902

علاقه مندان به این کتاب
2

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب بیگانه

انتشارات آوای مکتوب منتشر کرد: هنگامی که آلبرکامو در سن چهل و چهار سالگی، در سال 1957 نامزد دریافت جایزه نوبل در ادبیات شد، دنیا را نوعی شگفتی در بر گرفت که چگونه چنین جایزه‌ای ارزشمند به نویسنده جوانی چون وی اهدا می‌شود. اما داوری هیات اعطای جایزه فرهنگستان سوئد غیر از این بود و در تقدیری که از او شده بود این جمله به چشم می‌خورد: «با اشتیاق روشن‌بینانه‌ای، دشواری‌های وجدان آدمی را در عصر کنونی، روشن ساخته است.» آلبر کامو در پاسخ به همه خوانندگان که از او درباره قهرمان داستان بیگانه می‌پرسند که این چه سرنوشتی است که تو برای این انسان پاکدل مقرر داشتی، توضیحی درباره وی داد، توضیحی که از هر حیث در خور تعمق و تفکر است: «قهرمان داستان به مرگ محکوم می‌شود. دلیلش این است که او بازیگری نمی‌داند. او نسبت به اجتماعی که در آن زیست می‌کند بیگانه است. او در حاشیه زندگی می‌کند، در حول و حوش یک زندگی تنهای خصوصی و آمیخته با لذایذ شهوانی. با این همه بعضی از خوانندگان دچار این تردید می‌شوند که او را «یک طفل بی‌صاحب» بخوانند. شما زمانی تصویری راستین از این شخصیت می‌یابید- و یا با نیت باطنی منصف نزدیک می‌شوید که از خود بپرسید چرا قهرمان داستان نقش خود را در زندگی درست بازی نمی‌کرد. جواب خیلی ساده است: این مرد از گفتن دروغ ابا می‌کند. دروغ تنها این نیست که او از آن‌چه حقیقت ندارد سخت به میان آورد. دروغ همچنین عبارت از اینست که او، از بیش از آن‌چه حقیقت دارد، بگوید و تا آن‌جا که به روح و احساس آدمی برخورد می‌کند، بیش از آن بگوید حس می‌شود. این همان کاری است که ما هر روز می‌کنیم و بدین سان زندگی را ساده می‌سازیم. بدین سان این جوان برای من نه تنها یک «آدم بی‌صاحاب» نیست بلکه مردی است بی‌پیرایه و بینوا، که عاشق خورشید است که سایه‌ای از خود باقی نگذارد. این واقعیتی است غیر قابل انکار که او دارای همه نوع حساسیت نیست اما در وجود او شوری عمیق و سرکش موج می‌زند، شوری نسبت به حقیقت و راستی.» فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی