نان و شراب

(83)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
6766

علاقه مندان به این کتاب
93

می‌خواهند کتاب را بخوانند
2

کسانی که پیشنهاد می کنند
10

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب نان و شراب

انتشارات امیرکبیر منتشر کرد: نان و شراب در سال 1937 میلادی انتشار یافت. این رمان در واقع حسب و حال سیلونه است. از انقلاب دل­زده­ای سخن می­گوید که احساس می­کرد در وجودش سر برمی­آورد. در واقع؛ در گفتگوهای این کتاب بعضی از دلایل تصمیم نویسنده به ترک حزب کمونیست در سال 1930 دیده می­شود. سیلونه بازگشت غیر قانونی پیترو سپینای مهاجر را به ایتالیا ترسیم می­کند که برای مخفی کردن خود به لباس کشیشی در آمده و نام دن پائولو را برای خود برگزیده است. پیترو به علت بیماری به زودی شهر رم را ترک می­گوید و در همان لباس کشیشی به روستای کوچکی می­آید تا مداوا شود. در آن­جا در تماس با دختر جوانی به نام کریستینا که می­خواهد راهبه شود، درمی­یابد که اعتقادش به انقلاب به دلیل وفاداری به جوهر اخلاقی مسیحیت است؛ مسیحیتی که او همچنان از پذیرفتن اسطوره آن امتناع می­ورزد. پس در عین حال که از درون متوجه بیهودگی مبارزه منحصرا واقع­گرایانه می­شود، به دیدن استاد قدیم خود دن بنه­دتو می­رود. و با دانشجویی به نام موریکا آشنا می­شود. هردو آن­ها به قتل می­رسند. او شناخته می­شود وچون پلیس در پی اوست به کوهستان می­گریزد. کتاب با مرگ دردناک کریستینا پایان می­گیرد که برای کمک رساندن به مرد مورد علاقه خود، سپینا در کوهستان گم می­شود و اما در مورد پیترو سپینا چیزی نمی­گوید: سیلونه دنباله آن را در دانه زیر برف حکایت می­کند. فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (2)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • مهتاب آرامش
    • پاسخ به نظر

    داستان جوان سوسیالبستی که میخواد انقلاب دهقانان رو بوجود بیاورد اما ناآگاهی و جهل مردم بیشتر از تلاش اوست

  • تصویر کاربر

    • محمدمهدی ایرجی
    • پاسخ به نظر

    داستان کتاب در زمان حکومت موسولینی اتفاق می‌افتد و زندگی سخت دهقانان را روایت می‌کند. کتاب دانه زیر برف ادامه این کتابه.

بریده ای از کتاب (14)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • سید مجتبی پژمان
    • 0

    اولیوا میگوید قبول دارم که این آرمان شما نیست ولی این سرنوشت شما است سرنوشتی که شما نمیتوانید از آن بگریزید. سپینا در جواب میگویدسرنوشت اختراع ضعیفان و کسانی است که تسلیم شده اند.

  • تصویر کاربر

    • سید مجتبی پژمان
    • 0

    واقعیات مرا در برابر مسئله ای قرار داده اند که مدتها است رنجم میدهد و آن اینکه چرا تمام انقلابات بدون استثنا به صورت نهضت های آزادی بخش شروع شده ولی به استبداد انجامیده اند چرا هیچ انقلابی از این سرنوشت محتوم رهایی نداشته است

  • تصویر کاربر

    • سید مجتبی پژمان
    • 0

    دن پائولو نمیفهمد که چرا چوپان توضیح میدهد مادام که کوه فقیر است از آن ما است اما همین که معلوم شد غنی است دولت آن را تصاحب خواهد کرد. دولت یک دست دراز دارد و یک دست کوتاه. دست دراز به همه جا میرسد و برای گرفتن است دست کوتاه برای دادن است ولی فقط به کسانی میرسد که خیلی نزدیک اند.

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
عیدی