تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات هزاره ققنوس منتشر کرد:
هیچگاه این روز ها را برای خود نمی خواست. دلتنگ کوچک کودکی اش بود. به درستی طعم نوجوانی را نچشیده بود و در آغازین آن روزهای عجیب و غریب همه زندگی اش به هم ریخته و آینده اش از همان موقع در تاریکی گم شده بود. کاش می توانست مقصر دیگری جز خود برای این ماجرا بیابد. شاید مندا هم به اندازه زیوا مقصر بود. نباید او را برای آن مدت طولانی تنها می گذاشت. این برای زیوا بیش از حد تکان دهنده بود. می دانست حتی مندا هم ذره ای مقصر نیست اما در آن روزها اگر او را در کنار خود داشت شاید آینده این طور برای او رقم نمی خورد. قطره اشکی از گوشه چشمش چکید و تا روی بینی اش سر خورد. آهی که در سینه اش حبس شده بود با صدای حزن انگیز از اعماق سینه اش آزاد شد. چشم از درخت برداشت و پلک هایش بسته شد...
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
نشر هزاره ققنوس
