بیمار خاموش

(30)

1,800,000ریال

1,620,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
2124

علاقه مندان به این کتاب
40

می‌خواهند کتاب را بخوانند
5

کسانی که پیشنهاد می کنند
6

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب بیمار خاموش

انتشارات هیرمند منتشر کرد :
زندگیِ آلیشیا برنسون زندگیِ بی‌نقص و زیبایی به نظر می‌رسد. نقاشِ مشهوری است و با یک عکاسِ مدِ مشهور ازدواج کرده و در خانه‌ای بزرگ در یکی از بهترین محلاتِ لندن زندگی می‌کند. شبی، همسرش گابریل از عکاسی برمی‌گردد و آلیشیا پنج تیر به صورتِ او شلیک می‌کند. بعد از آن دیگر حتی یک کلمه حرف نمی‌زند.
سکوتِ آلیشیا این اتفاقِ تلخِ خانوادگی را به اتفاقی بسیار بزرگ‌تر تبدیل می‌کند: به معمایی غریب که توجهِ همه را جلب می‌کند. داستانِ آلیشیا و قتلِ شوهرش به اتفاقی جنجالی مبدل می‌شود. قیمتِ نقاشی‌هایش یک‌شبه سر به فلک می‌گذارد و خودِ او، یعنی بیمارِ خاموش، به یک بیمارستانِ روانی در شمالِ لندن فرستاده می‌شود تا از کانونِ توجهات دور باشد.
تئو فابِر روان‌درمانگرِ جنایی است. مدت‌های مدید به دنبال فرصتی بوده تا با آلیشیا صحبت کند و از رازِ او سر دربیاورد. با تمامِ وجود می‌خواهد او را وادار کند که چیزی بگوید و از رازِ سکوتش پرده بردارد؛ اما این خواسته او را به مسیری دشوار می‌اندازد... کم‌‌کم باید بفهمد خودش چه انگیزه‌هایی دارد. ممکن است جست‌وجوی حقیقت زندگیِ خودِ او را زیر و زبر کند...
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، به شما پیشنهاد می‌کنیم کتاب جن شناسی را نیز بخوانید.



...

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (2)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • قاسم ممتاز
    • پاسخ به نظر

    پیچیدگی و پیوستگی فوق العاده ی داستانی، شخصیت پردازی عالی و پایان بهت انگیز اکیدا برای مطالعه پیشنهاد می‌شود.

  • تصویر کاربر

    • رضا قائمی
    • پاسخ به نظر

    او که چشم دیدن و گوش شنیدن دارد . شاید به خود بقبولاند که هیچ انسانی نمی تواند رازی را محفوظ کند. اگر لب هایش خاموش باشد ، با سر انگشتانش حرف می زند . خیانت از تمام منافذ بدنش بیرون می زند. فروید

بریده ای از کتاب (1)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • رضا قائمی
    • 3

    ... فهمیدم تنها امیدم به بقا عقب نشینی ست ؛ چه جسما چه ذهنا . باید دور می شدم ، خیلی دور . فقط در آن صورت است که زنده می ماندم.

عیدی