جنایت و مکافات

(540)
مترجم:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
33490

علاقه مندان به این کتاب
322

می‌خواهند کتاب را بخوانند
36

کسانی که پیشنهاد می کنند
86

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
4

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب جنایت و مکافات

انتشارات خوارزمی منتشر کرد:
دوره آثار داستایفسکی رمان‌نویسی در ادب فارسی رشته‌ای تازه است که نیاز به آشنایی با آثار بزرگ و جهانی این شکل ادبی دارد تا زمینه‌ای درست فراهم آید و تجربه‌های ملی در برابر آثار جهانی قرار گیرد، در این کوشش است که زبان رمان پدید می‌آید و ترجمه، راه‌گشای پیدایی این زبان می‌گردد. تاکنون ترجمه آثار بزرگ در بسیاری موارد صورت تفنن داشته است و کمتر مترجمی همه عمر به یک نویسنده پرداخته تا در کار آن نویسنده صاحب‌نظر شود و در حد مقدور به سبب ممارست مترجم، شیوه نگارش آن نویسنده در زبان فارسی پدید آید، خاصه این‌که بسیاری از رمان‌ها نه از زبان اصلی بلکه از ترجمه به زبان دوم به فارسی در آمده است- مانند اغلب از ترجمه به زبان دوم به فارسی درآمده است- مانند اغلب ترجمه‌های داستایفسکی که خود در مورد آثار ادبی کاریست نه چندان درست. شرکت سهامی انتشارات خوارزمی بر آن سر است که بکوشد تا رمان‌های نویسندگان بزرگ را از زبان اصلی-تا آن‌جا که ممکن است آثار هر نویسنده را بوسیله یک یا دو مترجم- به فارسی برگرداند، به این امید که هم رمان‌ها با صورتی اصیل‌تر چه از نظر صحت ترجمه و چه از نظر شیوه نگارش- به فارسی در آید و هم صاحب‌نظرانی پدید آیند که با آثار نویسنده‌ای خاص، آشنایی راستین داشته باشند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

جنایت و مکافات

تصویر جلد کتاب جنایت و مکافات


چرا حتی بهترین آدم‌ها همیشه چیزی را پنهان می‌کنند؟
چرا حرف چیزهایی که در دل دارند با هم نمی‌زنند؟
جایی که می‌دانند حرف‌هایشان با باد هوا هدر نمی‌رود چرا چیزهای را که در دل دارند بر زبان نمی‌آورند؟
چرا ظاهر همه طوری است که انگاری تلخ‌اندیش‌تر از آنند که به‌راستی هستند، طوری که انگاری می‌ترسند اگر آنچه در دل دارند به‌صراحت بگویند احساسات خود را لگدمال کرده باشند؟



داستایوفسکی به علت توانایی‌اش در بیان روانشناسانۀ احساسسات ظریف افراد شکست خورده و بازتولید وجودی افراد مهجور جامعه به گونه‌ای وحشتناک و واقعی، تبدیل به نویسندۀ آثار کلاسیک ادبیات روسیه و جهان شده است. جنایت و مکافات دومین رمان بلند داستایوفسکی بعد از بازگشت از تبعید ده‌ساله‌اش به سیبری و اولین رمان بلند او در دورۀ بلوغ نویسندگی‌اش است که اغلب به‌عنوان یکی از دستاوردهای عالی در ادبیات جهان در نظر گرفته می‌شود. فئودور میخایلوویچ داستایوفسکی که نام او در ایران با نام‌های فیودور، داستایِوفسکی و داستایِوسکی نیز تلفظ می‌شود متولد 11 نوامبر 1821 است. این تغییرات املایی اندک در نام فئودور داستایوفسکی بسته به مترجمان و ویراستاران و تلفظ عامه پدیدآمده است. امروزه نام او بیشتر داستایوفسکی تلفظ یا نوشته می‌شود اما استفاده از هرکدام دیگر این تلفظ‌ها نیز درست است. 

معرفی کتاب جنایت و مکافات اثر فئودور داستایوفسکی

ما از ابتدا می‌دانیم که چه کسی مرتکب جنایت شده است. آنچه که رمان جنایت و مکافات را بدل به یک شاهکار می‌کند، داستان‌سرایی با لحن پر تب‌وتاب و متقاعدکننده و تصویری زنده و تکان‌دهنده از بهبودی یک روح بیمار است. جنایت و مکافات همچنین تصاویر روان‌شناختی چشمگیری از مارملادوف الکلی و سویدریگایلوف، مرد شهوت‌پرست شرور ارائه می‌دهد. دو شخصیت نمادین در این رمان حضور دارند. رازومیخین نیز نماد اعتقاد راسخ داستایوفسکی است که کار آهسته، پیوسته و خست، رویکرد سالمی برای زندگی است. سونیا نیز عمداً به‌عنوان نمادی از ذات نیک مسیحیت معرفی می‌شود.
جنایت و مکافات ابتدا به‌صورت سریالی در یک مجله ادبی منتشر شد و سپس در سال 1867 در قالب کتاب انتشار یافت. نیچه در جایی داستایوفسکی را «تنها کسی که تا به امروز چیزی درباره روان‌شناسی به من آموخته است» خوانده. نیچه و داستایوفسکی هر دو فلسفه‌های پیچیده‌ای داشتند و مقایسه کامل نظام‌های فکری فلسفی‌شان اگر نگوییم غیرممکن، دشوار است؛ لذا تمرکز بر روی یک جنبه خاص، مثلاً رستگاری ثمربخش خواهد بود. دلیل انتخاب رستگاری ارتباط مستقیم آن با دیگر موضوعات مورد توجه نیچه و داستایوفسکی مانند اخلاق، گناه، ترس و خدا است. با بررسی عمیق و موشکافانه داستایوفسکی و نیچه درباره رستگاری به‌راحتی می‌توانیم درک کنیم که داستایوفسکی چگونه بر فلسفه نیچه تأثیر گذاشته است.

یکی از بارزترین نمونه‌های رستگاری داستایوفسکی را می‌توان در رمان جنایت و مکافات پیدا کرد. داستایوفسکی، راسکولنیکف، قهرمان جنایت و مکافات را به‌عنوان عنصر اصلی برای بررسی پتانسیل شر در جامعه و شخص، خلق می‌کند. شر این شخصیت مستقیم از خودخواهی و عقلانیت خشک و تعصبش نشئت می‌گیرد. عقلانیت راسکولنیکف او را به این باور می‌رساند که اخلاق موضوعی کاملاً انتزاعی و مبتنی بر دیدگاه فردی است. او در جایی از کتاب بیان می‌کند: «... اما اگر لازم باشد که یکی از اینها به‌خاطر فکر و عقیدهٔ خود حتی از روی جنازه یا خونی هم بگذر، به نظر من او باطناً و ازروی وجدان می‌تواند به خود اجازه دهد که ازروی خون بگذرد ...» (مهری آهی، ص 383) راسکولنیکف با این خط فکری، به خودش اجازه می‌دهد قوانین اجتماعی را زیر پا بگذارد و آنها را با قوانین خودخواهانه جایگزین کند. نیچه نیز در کتاب تبارشناسی اخلاق خود به تفاوت خیر و شر پرداخته است.
«... زیرا سرچشمه حکم «نیک» نه کسانی بوده‌اند که دیگران در حقشان «نیکی»  کرده‌اند؛ بلکه این خود «نیکان» بوده‌اند؛ یعنی بزرگان و قدرتمندان و بلند جایگاهان و بلنداندیشان که خود را و کردارشان را نیک حس کردند و نیک شمردند، یعنی برتر از دیگران دانستند، در برابر هرآنچه پست است و پست اندیشانه و همگانی و فرومایه.»

داستایوفسکی جوان مجذوب سبک گوگول بود. داستان‌هایش پر بود از کارمندان تحقیر شده سن‌پترزبورگی، محیط محقر و مملو از افراد حاشیه‌ای و عجیب‌وغریب. عناصر گوگولی در داستان‌های داستایوفسکی به‌قدری فراوان‌اند که او خودش، خود را شاگرد گوگول می‌خواند. آنچه میان داستایوفسکی و گوگول تفاوت ایجاد می‌کند، لحن کارناوالیستی (هر نوع کنش از سوی توده مردم را می‌توان کارناوال نامید.) و اغراق شده او در بازتاباندن یا توصیف کردن عذاب‌های اعضای طبقات پایین جامعه است. در حالیه که دیگر نویسندگان خود را به آب‌وآتش می‌زدند تا همدردی مردم برای فقرا را برانگیزند، داستایوفسکی خیلی ساده یک حالت تمسخر از شخصیت‌هایش ایجاد کرد و با این کار تأثیرگذاری اجتماعی این ژانر را کم کرد و هم‌زمان پیچیدگی ویژگی‌های ادبی آن را بیشتر کرد.

اما زندان و سیبری بر داستایوفسکی تأثیرات به سزایی گذاشت. سبک او در هر برهه از زندگی‌اش تغییرات چشمگیری داشت به حدی که تشخیص سبک آثار او در بیشتر موارد غیرممکن است. داستایوفسکی با رویکرد چندصدایی، شخصیت‌هایی خلق می‌کند که مفاهیم کاملاً متضاد را چنان متقاعدکننده و جذاب استدلال می‌کنند که خوانندگان از قضاوت‌های ساده گرایانه عبور می‌کنند و با دیدگاه‌های جدیدتر و منطق‌های قوی‌تر داستان‌های او را تحلیل می‌کنند. علاقه یکسان عموم مردم و متخصصان به داستایوفسکی و اشتیاق آنها برای خواندن داستان‌های او، نبوغ در مسئلۀ در هم آمیختن موضوعات پیش‌پاافتاده با بینش‌های فکری عمیق را نشان می‌دهد. 

جذابیت فراوان جنایت و مکافات تا حد زیادی ناشی از عناصر داستانی جنایی و پلیسی آن است. اما داستایوفسکی چشم‌انداز بیننده را گسترش می‌دهد. او با فاش کردن هویت کسی که جنایت (قتل) را مرتکب شده است و آشکار کردن فرایند فکری او به‌طوری‌که استدلال‌ها، انگیزه‌ها و تمایلات شخصی قاتل از همان ابتدا آشکار شوند، خواننده را درگیر مسائل عمیق‌تری می‌کند. شخصیت اصلی جنایت و مکافات یعنی راسکولینکف احساس همدلی و خشم خواننده را هم‌زمان تحریک می‌کند. داستایوفسکی در این شخصیت رستگاری و خطاپذیری را توأمان به نمایش می‌گذارد تا نشان دهد ما هیچ‌کدام انسان‌های شکست‌خورده و مهره‌های سوخته نیستیم. 

داستان جنایت و مکافات داستایوفسکی حکایت از تلاش بشریت برای به رسمیت شناخته شدن در دنیایی در حال تغییر توسط خود شخص دارد. روسیه زمان داستایوفسکی با ریاکاری و تنش بین حکومت و مذهب و اقلیت تندروی رو به افزایش دست‌وپنجه نرم می‌کرد. شخص راسکولنیکف با همین چندگانگی سروکله می‌زند. خانواده‌اش مذهبی بودند و در نهادهای دانشگاهی که به گروه‌هایی که دیدگاه‌های تند و رادیکالی دارند جذب شده است. او به علت مشکلات مالی از تحصیل بازمی‌ماند و خشم این ناکامی مالی غرور او را جریحه‌دار می‌کند. باید توجه داشت عذابی که راسکولنیکف می‌کشد با عذاب اطرافیانش متفاوت است زیرا او با رنج احاطه شده است. برخی با پایبندی به اخلاق‌های اجتماعی به دنبال پوشاندن رنجشان هستند و برخی باتقوا و فداکاری کاذب. رنج راسکولنیکف بسیار واضح است. او صرفاً میل به توجه و درک شدن دارد و با موانع ناپیدایی نظیر فقر، تمسخر و ... می‌جنگد و این موانع، این نیازهای ساده را تبدیل به مشکلی سؤال‌برانگیز برای همه خوانندگان می‌کند. آیا راسکولنیکف دیوانه بود؟ شاید تا حدی اما شاید هم همه اطرافیانش نابینا بودند. راسکولنیکف بر خلاف اکثر کاراکترهای رنج‌کشیده کتاب، تنها کسی است که مایل بود زنجیرهای حکومت و مذهب که به طور روحی و فیزیکی انگیزه افراد برای شورش را دربند می‌کنند، در هم بشکند. این توصیف دقیق از وضعیت زندگی و روان راسکولنیکف در چهارچوب رویدادهای رمان، درک روشنی از شخصیت او به خوانندگان می‌بخشد.

خلاصه داستان

جنایت و مکافات یکی از موفق‌ترین نمونه‌های رئالیسم روان‌شناختی است. با اینکه این داستان و شخصیت‌هایش تخیلی هستند اما وقایع رمان به صورتی نقل می‌شود که نشان‌دهنده اواخر قرن نوزده روسیه است. رودیون رومانوویچ راسکولنیکوف، دانشجوی سابق در یک آلونک کوچک در طبقه بالای آپارتمانی فرسوده در سن‌پترزبورگ زندگی می‌کند. او مریض و فقیر است. لباس‌های ژنده به تن می‌کند و زیاد با خودش حرف می‌زند. اما درعین‌حال نسبت به هم‌محلی‌هایش خوش‌تیپ، مغرور و باهوش نیز هست. او زنی نزول‌خور و گران فروش به نام آلیونا ایوانونا را به همراه خواهرش لیزاوتا که اتفاقی به آپارتمان او آمده است را می‌کشد و اندکی از دارایی‌های آلیونا را دزدیده و بعد از مخفی کردن آنها به میخانه می‌رود و با مردی الکلی به نام مارملادوف و زندگی سخت او و خانواده‌اش آشنا و بعد با آنها دوست می‌شود. عذاب وجدان دزدی و قتل او را به‌شدت مریض می‌کند و کارش را به مرز جنون می‌رساند. دراین‌بین او عاشق سونیا دختر مارملادوف نیز می‌شود و ... 


تقریبا هر جنایت‌کاری، در حین جنایت دستخوش نوعی ضعف اراده و فکر می‌گردد. یعنی درست هنگامی که بیش از هر چیز احتیاج به تعقل و احتیاط است، اراده و فکر روشن جای خود را به‌نوعی حماقت و سبکسری عجیب بچگانه‌ای می‌دهد!

خواندن کتاب جنایت و مکافات را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اگر نگاهی به بیشتر فهرست‌های کتاب‌های خواندنی مانند صد کتاب قبل از مرگ یا کتاب‌های خواندنی و ... بیندازید تقریباً محال است که جنایت و مکافات را نبینید. تعداد معدودی از رمان‌ها به‌اندازه جنایت و مکافات فئودور داستایوفسکی در پیچیدگی‌ها و دگرگونی‌های روان انسان کاوش می‌کنند. این رمان اما به‌صراحت وضعیت روانی ناپایدار قهرمان داستان، رودیون رومانوویچ راسکولنیکوف را از وقتی مرتکب جنایتی هولناک شده و با عذاب وجدان و احساس گناه شکنجه می‌شود و بعد در نهایت خودش را تسلیم می‌کند، توصیف می‌کند. خواندن کتاب کلاسیک ارزشمندی چون جنایت و مکافات بر هرکسی که ادعایی در زمینه کتاب‌خوانی دارد و یا کسانی که از ادبیات روسیه لذت می‌برند توصیه می‌شود.

درباره نویسنده کتاب جنایت و مکافات

تصویر نویسنده کتاب جنایت و مکافات

فئودور داستایوفسکی به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین رمان‌نویسان و روان‌شناسان ادبی جهان شناخته می‌شود، آثار او اغلب پیرامون مسائل عمیق سیاسی، اجتماعی، و مذهبی می‌گردد و زندگی شخصیت‌های او اغلب تحت روان‌شناسی شکنجه شکل‌گرفته است. 

زندگی اوبه طور عمده به دو بخش کلی تقسیم می‌شود. قبل و بعد از زندانی شدنش. او فرزند یک پزشک بود و در سال 1821 در مسکو متولد شد. پدرش او را به آکادمی مهندسی نظامی سن‌پترزبورگ فرستاد و او سال 1843 فارغ‌التحصیل همانجا شد. اما از آنجایی که روح او از ابتدا قرین ادبیات بود، بلافاصله از سمت افسری استعفا داد و تن به زندگی بسیار بی ثبات به‌عنوان یک نویسنده داد. اولین کتاب او که در ایران با دو نام مردم فقیر و یا بیچارگان، ترجمه شده است در سال 1846 و با تحسین منتقدان منتشر شد. در سال 1847 اون در محافل سوسیالیستی به قصد مخالفت با نظام رعیت‌داری به فعالیت پرداخت. این محفل در 23 آوریل 1849 گریبان او را گرفت و او به‌خاطر مشارکت در تبلیغات سوسیالیستی غیر قانونی یک گروه سوسیالیستی دستگیر شد.

او بعد از گذراندن هشت ماه در زندان، به جرم عضویت در این گروه، به اعدام محکوم شد اما بعداً مشخص شد که این ماجرا نوعی نمایش به‌خاطر تنبیه روانی و شکنجه روحی زندانیان بوده است. تجربیات او درباره این اعدام ساختگی در کتاب ابله منعکس شده است. او چهار سال در یک اردوگاه کار اجباری دوران محکومیتش را گذراند و بعد از آن هم چهار سال خدمت نظامی پشت سر گذاشت. دوره محکومیت راسکولنیکوف در سیبری نیز که در اختتامیه کتاب جنایت و مکافات آمده، بر اساس تجربه خود داستایوفسکی در زندانی مشابه در سیبری است. زندان بر روی سلامت، افکار، شخصیت و عقیده‌های داستایوفسکی تأثیر به سزایی گذاشت. او در زندان اولی حمله صرع را تجربه کرد و همچنین نگرش سیاسی‌اش تغییر یافت و موضع رادیکال سوسیالیستی‌اش را که منجر به دستگیری‌اش شده بود رها کرد و دیدگاهی محافظه‌کارانه نسبت به ارزش‌های سنتی اتخاذ نمود.

زندگی این نویسنده روسی سرشار از فراز و نشیب‌های سخت بوده است. او در سال 1864 برادرش را از دست داد و مسئولیت نگهداری از خانواده او به دوشش افتاد. مجله او نیز در سال 1865 به علت کمبود مخاطب ورشکست شد. این دو مشکل او را به ورشکستگی مالی پیچیده و دشواری کشاند. در سال 1866 او با زن جوانی به نام آنا گریگوریونا آشنا شد. آنا در ابتدا به‌عنوان تندنویس به استخدام داستایوفسکی در آمد. او در فوریه 1867 با داستایوفسکی ازدواج کرد. آنا فداکاری‌های بسیاری کرد تا بالاخره توانست عادات بد داستایوفسکی به‌ویژه اعتیاد او به قمار را تا حد زیادی کنترل کرده و زندگی باثبات و سطح متوسطی برای او فراهم کند. این ماجرا منجر به استقلال و ثبات مالی در سال‌های بازنشستگی او شد. 

شیوه داستان‌نویسی داستایوفسکی نیز بسیار جالب بود. او در ابتدا با برنامه‌ریزی‌ها و تفکرات طولانی و یادداشت‌برداری‌های مدام طرح اصلی و بدنه داستان را خلق می‌کرد (این دفترچه یادداشت‌های او هنوز موجود هستند) سپس متن داستان را به آنا گریگوریونا دیکته می‌کرد. آنا نیز پس از تایپ و ویراستاری متن را برای بازبینی نهایی به او برمی‌گرداند. داستایوفسکی در کار خود بسیار سخت‌گیر بود و بارها در کارش تجدیدنظر می‌کرد. با این که جنایت و مکافات رمان پرطرفداری بود اما در وهله اول انتشار نتوانست به‌سرعت ورشکستگی مالی آنها را جبران کند. به حدی که خانواده او تا سال 1871 برای دوری از طلبکاران در خارج از شهر زندگی می‌کردند و تنها زمانی که او سردبیر یک مجله محافظه‌کار شد توانستند به روسیه بازگردند و برای همیشه در آنجا ساکن شوند. 

داستایوفسکی در سال 1864 یکی از اولین رمان‌های اگزیستانسیالیستی را نوشت. پس از آنکه سورن کی‌یرکگور متون اساسی و بنیادی تشکیل دهنده فلسفه اگزیستانسیال را به رشته تحریر درآورد مدت زیادی طول نکشید که داستایوفسکی  رمانی را نوشت که همگان آن را اولین رمان اگزیستانسیال میدانند. رمان یادداشت های زیر زمین. پایه و اساس اصلی تفکر اگزیستانسیالی که به آن شکل و معنا می‌بخشد آن است که هر فردی خود مسئول اعطای معنا به زندگی خودش است. از دیگر آثار اگزیستانسیال می‌توان به در انتظار گودو، بیگانه و محاکمه اشاره کرد. 

نام داستایوفسکی با روان‌شناسی عمقی گره‌خورده است. نسل‌هاست که نظریه‌های روان‌شناختی سیستماتیک در مقایسه با عمق و تضاد قهرمانان داستایوفسکی، کم‌عمق به نظر می‌رسند. بسیاری از نظریه‌پردازان از ‌جمله فروید تلاش کرده‌اند که سبک او در روان‌شناسی را پیش‌درآمد سبک خود بدانند. داستایوفسکی با رنج آشنا بود و تجربیاتش آثار او را بدل به قطعات فلسفی قدرتمند و درعین‌حال جاودانه کرد.

درباره مترجم کتاب جنایت و مکافات

مهری آهی، بانوی مترجم ایران در سال 1301 در تهران به دنیا آمد و در سال 66 از دنیا رفت. او تحصیلات دوران ابتدایی و متوسطه‌اش را در مدرسه ژاندارک تهران گذراند و بعد از آن توانست در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران مدرکش را بگیرد. او سه سال در دانشگاه لومونوسوف مسکو به تحصیل زبان و ادبیات روسی پرداخت و بعداً ادامه این درس را در دانشگاه‌های انگلستان و فرانسه ادامه داد. او هفت سال تلاش کرد و بعد مدرک دکتری خود در این رشته را دریافت کرد و علاوه بر تدریس، چهار دوره نماینده ایران در کمسیون مقام زن سازمان ملل متحد و مدتی نیز رئیس مرکز زبان‌های خارجی دانشگاه تهران بود.

او مترجم بسیاری آثار همچو:
• جنایت و مکافات
• پدران و پسران
• قصه‌های آندرسن
• قهرمان عصر ما
• قهرمان کوچک
• هرکس
• و ابله است 
ترجمهٔ رمان ابله متأسفانه در طول عمر بانو مهری آهی نگنجید. ترجمهٔ این اثر بعد از فوت آهی نیمه‌کاره مانده بود. بعد از حدود سی‌سال، در سال 1395 مسئولیت ادامه ترجمه به دوش ضیاءالدین فروشانی گذاشته شد. بعد از اتمام کار متن نهایی در اختیار ویراستاران گذاشته شد و متن ویرایش شده و زبان آن یکدست شده و به انتشار رسید.

تصویر مترجم کتاب جنایت و مکافات

واکنش‌ها به کتاب جنایت و مکافات

در سال انتشار کتاب یعنی سال 1866 به گفته نیکولای استراخوف، فیلسوف روسی، جنایت و مکافات تبدیل به پرمخاطب‌ترین اثر در جامعه ادبی روسیه شد. اولین فصول کتاب جنایت و مکافات در ژانویه پخش و اولین نقدهای آن در فوریه همان سال بیرون آمد. داستایوفسکی با وجود نقدهای منفی، از اثرگذاری کلی کتاب راضی بود. 

منتقدان لیبرال و رادیکال به‌شدت به شخصیت راسکولنیکف اعتراض و انتقاد داشتند. این منتقدان معتقد بودند که شخصیت دیوانه که داستایوفسکی به کمک راسکولنیکف از دانشجویان ارائه می‌کند، به‌عنوان نمونه نسل جوان نشان‌داده‌شده و همین توهین به آنهاست.

گرچه که منتقدان مختلف در دوره‌های زمانی متعدد نظرات گوناگونی درباره جنایت و مکافات ارائه کرده‌اند اما نظر همه آنها در چهار مورد زیر مشترک است.
1. جنایت و مکافات، رساله‌ای سیاسی است که برای حمله به مکاتب پیشرو آن زمان نوشته شده است.
2. این اثر با وجود تمایلات ضد مترقی داستایوفسکی، به‌عنوان یک سند اجتماعی که بدی‌های زمانه او را انعکاس می‌دهد، در نظر گرفته شده.
3. این کتاب یک مطالعة روان‌شناختی است، رمانی واقع‌گرایانه که در آن داستایوفسکی آثار دورة خاصی از تاریخ و نوع خاصی از اجتماع را در ذهن شخصیت‌هایش به تصویر کشیده، خصوصاً در ذهن شخصیت راسکولنیکوف.
4. نظر آخر آن است که این اثر نه‌تنها واقع‌گرایانه نیست، بلکه نمادین است و تصویری از نبرد فکری انسانی به‌خاطر تضاد اندیشه‌های مختلف رسم می‌کند.
جنایت و مکافات نه به طور کامل اما تا حد زیادی تمام این نظرات و تفکرات را پشتیبانی می‌کند. این موضوع ثابت می‌کند که هیچ‌کدام از آن نظرات به‌تنهایی درست نیستند و تا کنون این رمان غنی‌تر از ذهن منتقدانش بوده است. 

مضامین اصلی و تحلیل شخصیت‌های جنایت و مکافات


خطر لورفتن داستان در بخش مضامین و تحلیل شخصیت‌ها


راسکولنیکوف
راسکولنیکوف پروتاگونیست رمان جنایت و مکافات است و داستان تقریباً همیشه از زبان و دیدگاه او بیان می‌شود. نام او از کلمه‌ای روسی raskolnik مشتق شده. خود این کلمه فارغ از تاریخچه‌اش به مفهوم «تفرقه» و «جدایی» اشاره دارد. همین مفهوم است که نام راسکولنیکوف را برازنده او می‌کند چراکه بن‌مایه شخصیت او بیگانگی‌اش از جامعه انسانی است. ترکیب تکبر و روشنفکری او را وامی‌دارد که باقی انسان‌ها را به چشم کسانی که صرفاً مناسب تولیدمثل و بقای نسل بشری هستند، ببیند و آنها را تحت لوای این عقیده تحقیر کند. از طرفی، او باور دارد که خودش از عضوی طبقه نخبه و برتر و به‌اصطلاح ناپلئونی سوپرمن جامعه است و به همین دلیل به خود اجازه می‌دهد معیارهای اخلاقی پذیرفته شده جامعه را برای اهداف والایی همچو اهداف خیر و سودمند زیر پا بگذارد. اما عذاب وجدانی که گناه قتل به او می‌دهد و مریضی و بیهوشی مکرر ناشی از آن به خودش اثبات می‌کند که او از آنچه ناپلئون «ابرمرد» می‌نامید، ساخته نشده است. گرچه که در خلال پیشرفت رمان و گذر زمان او به‌تدریج واقعیت متوسط بودن خود را می‌پذیرد اما همچنان بر درستی عملی که انجام داده پافشاری می‌کند. روابط راسکولنیکوف با دیگر شخصیت‌های رمان، شخصیت او و درک وجودی‌اش را برای ما روشن‌تر می‌کند اما درک نهایی داستان از عشقش نسبت به سونیا به دست می‌آید. این عشق تنها نیرویی است که آن‌چنان قوی است که می‌تواند از عمق ریشه تحقیر او نسبت به انسانیت، فراتر برود. نباید این تصور ایجاد شود که او به دیگران اهمیت نمی‌دهد بلکه او چنان در نگرش شکاکانه خود نسبت به انسانیت گرفتار شده است که اغلب تلاش‌های دیگران برای کمک به خودش به چشمش نمی‌آیند.

بیگانگی و طرد اجتماعی
بیگانگی اصلی‌ترین موضوع جنایت و مکافات است. در ابتدا غرور راسکولنیوف است که او را از جامعه جدا می‌کند. در ابتدا خودبزرگ‌بینی‌اش او را از جامعه جدا می‌کند، در نتیجه خودبزرگ‌بینی او نمی‌تواند با کسی ارتباط برقرار کند. او در چارچوب فلسفه شخصی‌اش، افراد دیگر را ابزاری برای رسیدن به اهداف خود می‌بیند و از آنها سو استفاده می‌کند. انزوا و جامعه گریزی او به‌خاطر جرمش بیشتر هم می‌شود. راسکولنیکوف بارهاوبارها هرکسی که سعی دارد به او کمک کند، من‌جمله سونیا، را از خود می‌راند و بعد مجبور می‌شود با عواقب آن رودررو شود. در آخر او این جداافتادگی خودخواسته را تحمل‌ناپذیر میابد و سرانجام زمانی که درک می‌کند عاشق سونیا شده، دیوار غرور و خودمحوری‌اش را می‌شکند و به آغوش جامعه بازمی‌گردد. 

تجزیه و تحلیل روانی جنایت و مکافات
شیوهٔ پرداخت رمان به جرم و مجازات دور از سطح انتظار مخاطبان و مردم است. جنایت در قسمت اول رمان رخ می‌دهد و مجازات صدها صفحه بعد از آن در اواخر کتاب اعمال می‌شود. تمرکز رمان نه بر جنایت یا حتی مکافات بلکه کاوشی روان‌شناسانه و عمیق بر رخدادها، تفکرات و تصمیمات یک جنایتکار است. جهان درونی پروتاگونیست، با تمام وجود تردیدها، هذیان‌ها، حدس‌ها، ترس‌ها و سرخوردگی‌ها، جوهره اصلی داستان است. در واقع، داستایوفسکی با تمرکز اندک بر مجازات راسکولنیکف به بیان عقیده خودش می‌پردازد. داستایوفسکی باور دارد که رنج مجازات واقعی، بسیار کمتر از استرس و اضطراب ناشی از تلاش برای اجتناب مجازات است و با تمرکز اندک بر زندانی شدن راسکولنیکف این عقیده را بیان می‌کند. 

اَبَرانسان
راسکولنیکوف در ابتدای رمان جنایت و مکافات خود را یک «سوپرمن» معرفی می‌کند. فردی که فوق‌العاده است و فراتر از قوانین اخلاقی حاکم بر باقی بشریت زندگی می‌کند. این بینش پرافاده او از خود، راسکولنیکوف را وامی‌دارد تا خودش را از جامعه جدا کند و ارتکاب جرمش نیز تا حدی به این دلیل است که او معتقد است فراتر از قانون است و تلاش می‌کند با این عمل حقیقت برتری خود را اثبات کند. بااین‌حال، ناتوانی او در فرونشاندن احساس گناهش به او ثابت می‌کند که ابر انسان نیست. اگرچه که او متوجه این اشتباهش می‌شد اما بازهم حاضر نیست بپذیرد که عمل اشتباهی مرتکب شده و شکنندگی هویت و متوسط بودن خود را پذیرد. تنها عشق سونیاست که می‌تواند او را به درک و تسلیم حقیقی برساند و تصور ابرمردی او را بشکند. 

نیهیلیسم یا پوچ‌گرایی یا هیچ‌انگاری
نیهیلیسم موضعی فلسفی است که در دهه‌های 1850 تا 1860 در روسیه ظاهر شد و توسعه پیدا کرد. نام این مکتب از کلمه لاتین nihil  به معنای پوچ گرفته شده است. راسکولنیکوف قتل آیونا را به دلایل منفعت‌طلبانه برای خودش توجیه می‌کند و معتقد است که یک شپش را از جامعه حذف کرده است. خواه این قتل واقعاً عملی منفعت‌طلبانه بوده باشد خواه نه، راسکولنیکوف مطمئناً نیهیلیست است. او در بیشتر رمان رفتارهای کاملاً بی‌عاطفه بروز می‌دهد و به احساسات دیگران اهمیتی نمی‌دهد. در انتهای رمان زمانی که عشق را کشف می‌کند، پوچ‌گرایی خود را کنار می‌گذارد و از طریق همین کنش داستایوفسکی پوچ‌گرایی نیهیلیسم را محکوم می‌کند. 

امتیازات

جنایت و مکافات توانسته از سایت Amazon امتیاز 4.8 از 5 و امتیاز 4.4 از 5 از سایت Goodreads به دست آورد.

تصویر  کتاب جنایت و مکافات

تحلیل سی بوک از کتاب جنایت و مکافات

خوانایی کتاب و روان بودن 
جنایت و مکافات مانند هر رمان و کتاب روسی دیگری پر از نام‌های طولانی و پیچیده و بعضاً شبیه به هم، مکان‌های متعدد و بسیار سخت‌خوان است. یکی از مهم‌ترین تکنیک‌های خواندن کتاب‌های روسی آن است که یک دفترچه یادداشت کنار خود داشته باشید و نام‌های مختلف و نسبت‌های خانوادگی و شغلی را در آن یادداشت کنید و حتماً نام‌ها را برای خودتان ساده کنید تا راحت‌تر آنها را به‌خاطر بسپارید.

مدت زمانی که طول می‌کشد بخوانی 
یک خواننده خوش‌خوان، با سرعت متوسط خواندن 250 کلمه در ثانیه، چیزی حدود 7 ساعت و 10 دقیقه طول می‌کشد تا بتواند جنایت و مکافات را بخواند. اما از آنجایی که این کتاب روسی بسیار سخت‌خوان است کمتر کسی می‌تواند به این سرعت مطالعه برسد.

شرایط تهیه کتاب و مقایسه با نسخه صوتی و الکترونیکی 
به دلیل پیچیدگی نام‌ها و مکان‌ها و رخدادها خواندن کتاب‌های روسی کمی سخت است. در نتیجه این کتاب‌ها نیاز به توجه و تمرکز کامل خواننده دارند که فقط با گوش‌دادن به دست نمی‌آید و ممکن است باعث فراموشی شود. پیشنهاد ما این است که اگر به کتاب صوتی گوش می‌دهید، کتاب کاغذی جنایت و مکافات را هم تهیه کنید و هم‌زمان با گوش دادن به آن، متن را هم بخوانید تا به درک کاملی از آن برسید.

مقایسه چاپ‌های مختلف و نشرها 
جنایت و مکافات در ایران بارها ترجمه شده است. از بهترین و معروف‌ترین ترجمه‌های آن می‌توان به انتشارات «خوارزمی» با ترجمه «مهری آهی»، انتشارات «علمی و فرهنگی» با ترجمه «حمیدرضا آتش‌بر آب»، انتشارات «نگاه» با ترجمه «رضا رستگار»، انتشارات «مرکز» با ترجمه «احد علیقیان»، انتشارات «امیرکبیر» با ترجمه «محسن سلیمانی» و ... اشاره کرد. 
کتاب جنایت و مکافات از ارزشمند ترین آثار ادبی جهان است و بر هر کتاب‌خوان و کتاب‌دوستی واجب است که حتما یک نسخه از آن را در کتابخانۀ خود داشته باشد و آن را بخواند. این کتاب یکی از باارزش ترین هدایای دوستانه نیز محسوب می‌شود. 

اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، نقد و بررسی در جستجوی زمان از دست رفته و شبهای روشن را نیز بخوانید.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (14)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • فرزانه یاری
    • پاسخ به نظر

    راسکولنیکف من یک شپش را کشتم. سونیا انسان شپش نیست آقا. از ماندگارترین و تاثیرگذارترین صحنه های کتاب جایی هست که راسکولنیکف در کسوت یک قاتل و سونیا در کسوت یک روسپی بر سر کتاب مقدس گرد هم آمدن. من یک انسان را نکشتم من یک اصل را معدوم ساختم

  • تصویر کاربر

    • سید حامد موسوی اصفهانی
    • پاسخ به نظر

    برگزیدن نام مکافات به جای ترجمه تحت اللفظی punishment،نشان از درک عمیق درون مایه این اثر گرانبها توسط مترجم دارد.همانطور که خواننده دقیق خواهد یافت،انچه مجرم را بیچاره میکند،حالات روحی و روانی ناشی از خود جرم است و نه مجازات کودکانه عده ای دست به قانون مضحک بی دست و پا.حالاتی که بی شک توسط مجرمان و جنایتکاران کلان امروزی درک نمیشود و این است درد زمانه ما

  • تصویر کاربر

    • ساناز طاهری
    • پاسخ به نظر

    من زمانی که میخواستم این کتاب رو بخرم خیلی سرچ کردم و اکثرا این ترجمه رو پیشنهاد داده بودن منم خریدم و خوندم و راضی هم بودم.

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بریده ای از کتاب (5)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • ساناز طاهری
    • 0

    هر قدر انسان زیرک‌تر باشد، همان قدر کمتر فکر می‌کند که او را سر هیچ گیر می‌اندازند. و اتفاقاً زیرک‌ترین اشخاص را باید سر آسانترین چیزها گیر انداخت.(ص395)

  • تصویر کاربر

    • ساناز طاهری
    • 1

    وای بر این وسواسی‌ها اصول... تمام وجودشان، چنانکه بر فنر استوار باشد، بر اصول قرار گرفته و جرأت تکان خوردن به میل خود را ندارند. (ص203)

  • تصویر کاربر

    • محمدمهدی ایرجی
    • 0

    راسکلنیکف با همان حال برانگیخته ادامه داد _سونیا، من آن وقت پی‌بردم که قدرت فقط نصیب کسانی می‌شود که جرات کنند هم شوند و آن را بدقت بگیرند. در اینجا فقط یک چیز مهم است، یک چیز باید فقط جرات داشت

  • 1
  • 2
عیدی