من سرکش (آرینا)

(6)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
2396

علاقه مندان به این کتاب
3

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب من سرکش

نشر علی منتشر کرد:
دستاش تو جیبشه و داره قدم آهسته میره جلوی در... با دیدن سر بلند میکنه و یه لحظه... پوزخندی روی لبش میشینه...
بی اختیار سری تکون میدم و جلوتر ازش راه میفتم که چادرم کشیده میشه و یه لحظه نمی تونم کنترلش کنم و از رو سرم سر میخوره و میفته رو زمین...
باعصبانیت برمیگردم سمتش... یه قسمت چادر تو دستشه و خیلی جدی داره نگام میکنه...
-اینکه میگم مغزتون آنکادره... اینکه میگم کوته فکرید بخاطر همینه... امشب با من نصف تهرون رو بدون این پارچه ی مشکی مخوف طی الارض کردید... توی این مدتی که اینجا بودید بارها برحسب صلاحدید... کنار گذاشتیدش... برام خنده داره... وقتی میبینم بازم حرف از اعتقاد میزنید!! کدوم اعتقاد؟؟؟! اعتقاد به یه چیز زمانی پیش میاد که نسبت بهش دانش داشته باشیم... همیشه راست و درست بدونیمش... نه بنا به صلاحدید... توی موقعیت های مختلف... بذاریمش کنار... شما نه به اینی که سرتونه اعتقاد دارید و نه قطعاً ایمان... فقط عادت دارید... همین!!! بعدم دولا میشه و چادرم رو از زمین جمع میکنه و میگیره سمتم...
برای یه لحظه مکث میکنم و با نفرت بهش خیره میشم به پوزخند روی لبش... توی یه لحظه با عصبانیت چادر رو از دستش چنگ میزنم و توی مشتم میچلونمش...
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی