30بوک
کتاب عمومی
ادبیات
رمان خارجی
هر صبح راه خانه طولانی و طولانی تر می شود

هر صبح راه خانه طولانی و طولانی تر می شود

(0)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
660

علاقه مندان به این کتاب
8

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب هر صبح راه خانه طولانی و طولانی تر می شود

انتشارات چشمه روان منتشر کرد:
پیرمرد درحالی که به نوه اش چشم دوخته با خودش فکر می کند که این سن مسلما بهترین دوران زندگی نیست، یعنی زمانی که پسر بچه ای آنقدر بزرگ شده که بداند جهان چگونه پیش می رود و حاضر به پذیرش و درک سختی هایش باشد.
****
پدربزرگ و نوآ بر روی نیمکتی در میدانی که هر روز کوچکتر می شود نشسته اند. میدان عجیب اما همچنان آشنا است، پر از خرت و پرت هایی که زندگیشان را با آنها ساخته اند: میز کار پدربزرگ، اژدهایی پشمالو که روزی پدربزرگ به نوآ داد، سنبل های خوشبویی که مادربزرگ دوست داشت در باغش بکارد.
****
همانطور کنار هم روی نیمکت نشسته اند و لطیفه می گویند و از عشق مشترکشان به ریاضیات صحبت می کنند. پدربزرگ عاشق شدن و عشق ورزیدن به همسرش را به یاد می آورد که شبیه چه چیزی بود و از دست دادن او شبیه چه چیزی بود. او اکنون همانند روز اول ملاقات برای پدربزرگ واقعی است، اما پدربزرگ از روزی می ترسد که دیگر او را به خاطر نیاورد.
****
گاهی پدربزرگ روی نیمکت کنار تد، پدر نوآ می نشیند، تد هیچ وقت ریاضی دوست نداشت و همیشه نوشتن و گیتار زدن را ترجیح می داد، سرتاسر زندگی منتظر بود تا پدر فرصتی برای او داشته باشد و این علاقه ی او را بپذیرد. اما در عشقشان به نوآ یک نقطه ی مشترک پیدا کرده اند.
****
پدربزرگ، مادربزرگ، تد و نوآ همگی با هم در این میدان خاص و عجیب ملاقات کردند، میدانی که روز به روز بیشتر تار و گیج کننده می شود. اما اینجا جایی است که خداحافظی کردن را می آموزند، بوی سنبل ها در هوا پیچیده و چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. این کتاب کوچک با پیامی بزرگ مطمئنا برای نسل های بعدی گنجی خواهد شد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی