پیرمرد و دریا

(4)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
271

علاقه مندان به این کتاب
2

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب پیرمرد و دریا

انتشارات سالار الموتی منتشر کرد:
سانتیاگو پیرمردی بود که با قایق پاروئیش در آبهای خلیج، ماهیگیری می کرد. هشتاد و چهار روز گذشته بود و حتی یک ماهی هم صید نکرده بود. چهل روز اول را با پسری بود، اما پدر و مادر آن پسر گفته بودند چون پیرمرد در بدشانسی گرفتار شده، دلیلی نیست که پسرشان در قایق پیر مرد بماند. به همین دلیل، پسرک هم به حرف پدر و مادرش گوش داده بود و به قایقی دیگر رفته بود و در همان هفته اول سه ماهی درشت صید کرده بود. پسرک. از شرایط پیر مرد بسیار متاثر بود و با اینکه در قایق او کار نمی کرد، به او در جمع آوری طناب ها و قلاب ماهیگیری و نیزه و بادبان کمک می کرد. بادبان قایق که با گونی های وصله شده کف اتاق درست شده بود، گویای پرچمی بود که غصه یک شکست را نمایان می کرد. صیاد، پیرمردی نحیف بود که در پشت گردنش چین بزرگی داشت و صورتش آنچنان آفتاب سوخته بود که در زیر تابش خورشید مانند زخم سرطان بنظر می رسید. این لکه های سوختگی حتی بر روی دستانش هم بودند. کف دستانش بر اثر کشیدن قلاب ماهیگیری و طناب ها، پینه بسته بود. این پینه ها همه قدیمی بودند. همه چیزش کهنه و قدیمی بود. به جزء چشمانش که همان رنگ آبی دریا را داشت و مثل همان اول پر از نشاط و شادی بود.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی