محمد مسیح کردستان

محمد مسیح کردستان

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
239

علاقه مندان به این کتاب
7

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب محمد مسیح کردستان

انتشارات سوره مهر منتشر کرد:
ناگهان بی‌سیم‌چی غیرمنتظره شنید: «می‌دانم بروجردی آنجاست. می‌خواهم او را نصیحت کنم. من فرمانده دمکرات این منطقه هستم، بفرمایید.»
- می‌شناسمت. خیلی در کردستان اسم در کردی، اما هنوز با مرد رودررو نشدی.
- بهتر است مثل دو مرد باهم حرف بزنیم.
خنده فرمانده دمکرات در گوشی پیچید و ادامه داد : «شنیده‌ام خیلی از کردها عاشق مرامت شده‌اند، اما فکر نمی‌کردم تا این حد احمق باشی. »
- اگر مایل نیستی شرافتمندانه حرف بزنی، بهتر است بقیه حرف‌ها بماند برای عملیات امشب. فرمانده با خشم جواب داد: «زبان تیزی داری؛ فرمانده قلب‌های پیش‌مرگان»
- معلوم است خیلی از پیش‌مرگان را زیر شکنجه مجبور به اعتراف کرده‌ای.
- قاسملو قسم خورده اگر شما بتوانید جاده سردشت-پیرانشهر را پس بگیرید، زنش را طلاق بدهد.
- پس به قاسملو پیغام بدهید، هم ما این جاده را پس خواهیم گرفت و هم او زنش را طلاق نخواهد داد.
بی‌سیم را قطع کرد و به ناصر کاظمی، فرمانده تیپ ویژه شهدا گفت :«امشب با یک خرس تیرخورده طرفی. تا قبل از سپیده صبح، کار را تمام کنید ...»
کمی تامل کرد و اینطور ادامه داد: «لعنت به شیطان. چرا باید تحت تاثیر چرندیات این فرمانده قلدر قرار بگیرم؟ تا می‌توانید اسیر بگیرید و کمتر خون بریزید. »
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی