خانه ویلایی

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
160

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب خانه ویلایی

انتشارات افراز منتشر کرد:
مایکل: من خودم راحت‌ترم روی همین کاناپه بخوابم.
سوزی: اتفاقاً کار درستی می‌کنین. باور کنین. تختم راحت نیست. اذیتتون می‌کنه‌.
آنا: تو که واقعاً نمی‌خوای بذاری مایکل تو اتاقِ‌نشیمن بخوابه؟
مایکل: من ناراحت نمی‌شم. جدی می‌گم.
سوزی: دیدین؟! ناراحت نمی‌شن.
آنا: باشه، حوصله‌ی بحث کردن ندارم.
(آنا درحالی‌که به‌سمت آشپزخانه می‌رود، نگاه خشم‌آلودی به سوزی می‌اندازد.)
سوزی: یه وقت فکر نکنی من از اون دخترهای لوس و یه‌دنده‌م، چون واقعاً نیستم.
مایکل: نه، این چه حرفیه! من چه شب‌هایی بوده که روی همین مبل غش‌ کردم و خوابیدم. داستان مال اون قدیما‌ست. یه‌جورایی‌ هم دلم واسه اون روزها تنگ شده.
(مکث.)
نمی‌دونم می‌دونی یا نه، ولی من دیوونه‌ی مادرت بودم.
سوزی: معلومه که می‌دونم. شما همدیگه رو دوست داشتین.
مایکل: چی؟! کی اینو بهت گفته؟
سوزی: خودش تعریف کرد. قبل مردنش راجع‌به همه‌ خواستگارهاش بهم گفت.
مایکل: نه بابا! چه بحث سنگینی بوده پس!
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی