رد پای پدر

(0)

300,000ریال

270,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
781

علاقه مندان به این کتاب
2

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب رد پای پدر

انتشارات شهید کاظمی منتشر کرد:
نور خورشید از پنجره چوبی اتاق به صورت سعید خورد. چشم هایش را باز کرد و خمیازهای کشید. مثل هر روز قبل از صبحانه سری به برداش زد، کنارش نشست و حسابی قربان صدقه اش رفت. بعد سبد را برداشت تا تخم مرغ ها را جمع کند. وارد لانه مرغ ها که شد، شروع کرد به دنبال کردن آنها. آن قدر شیطنت کرد که سروصدای حیوانات زبان بسته بلند شد. برادرش یاسر از داخل اتاق بلند گفت: «سعید ! بدو بیا صبحونه ات رو بخور. دیر شده ! رفتی تخم مرغ جمع کنی با صدای مرغا رو دربیاری.» سعید همین طور که با سبد پراز تخم مرغ از لانه مرغ ها بیرون می آمد، گفت: نمی دونم چرا این مرغا نمی ذارن تخم هاشون رو جمع کنم فکرکنم خسیس شدن !» سبد را لب حوض گذاشت، وارد اتاق شد و کنار سفره نشست.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی