نایف

(0)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
261

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب نایف

انتشارات شقایق منتشر کرد:
منتظر بودم بیاد و پرستارم بشه. تنها پرستاری بود که اطباء باید پیشش درس پس می دادن. هزار کلمه توی ذهنم اومد تا بگم دارم می آم عشقم؛
اما همه ش رو نشخوار کردم و گفتم بیا! قطره اشکی از چشم نیلوفر چکید و برگه ی دیگری را بیرون کشید. فقط یک جمله به چشمش خورد و در انتهایش طرحی از یک چشم و قطراتی زردرنگ. شاید جای قطرات اشک راشا بود. «روحم خیلی درد می کنه، چه مرهمی برای درمانش جز تو؟» چشمی که مقابل نگاهش جان گرفت شبیه تصویری از چشمان خودش بود. اشک از نگاهش شره می کرد. برگه ها را ورق زد. روی یکی از آن ها خواند:
«باران جای شرشر، به صورتم شرر می زد. دیگر گریه و آب مشخص نبود.
تنها چیزی که در نگاهم نشست، جسم مچاله شده ی دختری بود که دقایقی پیش مرا از خواب پراند. من خودم را از او جدا کرده ام. نیلوفرم نباید ته مرداب بماند. حیف او! این منم که متعفنم. پس باید به سوی پرده آخر زنگی بروم.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • شومیز
    • 696 صفحه
    • 742 گرم
    • 1
    • 1400

نظرات کاربران (1)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • آناهیتا بهرامی
    • پاسخ به نظر

    اولین کتابی بود که از نویسنده خوندم..خوب بود..عاشقانه اش بیش از حد غلیظ بود که من به شخصه دوست نداشتم

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی