شکار مرغابی ها

(0)

450,000ریال

405,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
34

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب شکار مرغابی ها

انتشارات شهید کاظمی منتشر کرد:
بچه ها مرغابی‌ها را پوست کندند و پیرمرد به سبک شمالی‌ها، مرغ را بار گذاشت و انار ملس ساوه را قاطی کرد و ما هم نشستیم و به گپ وگفت و خاطرات شکارهایمان پرداختیم. همه منتظر پختن شکارمان بودیم تا دلی از عزادربیاوریم. پیرمرد شهردار، برای همه در ظروف ملامین رنگ پریده و تار، سهمیه‌ها را تعیین و تقسیم کرد و هیچ کداممان سر هوش نبودیم و با برنج دمپختی پیرمرد که خیلی هم کاربلد بود، غذای خانه را در منطقۀ جنگی خوردیم. در این میان چشمان هرکدام ما به بشقاب آقاجواد بود که دست نخورده باقی مانده بود.
پرسیدیم: «جواد آقا! چرا نمی‌خورید؟ »
اما ایشان، مقداری نان خشک و نمک و پیاز خورد و دست آخر بشقاب خودشرا با پشت دست به وسط سفره هل داد و گفت: «من از این نمی خورم.
من و آقاجواد، هرازگاهی قدم می زدیم و او تجارب و نحوۀ برخورد با نیروها را به من متذکر می‌شد. گفتم حتماً امشب هم حس صحبت دارد که می خواهد گپ وگفت داشته باشیم. همین طور که پنجۀ دست من را می‌فشرد، لای گل‌هایچسبنده، قدم برداشتیم. صدای دل کندن پوتین از دل گل هم شنیدنی بود و او شروع به صحبت کرد: «خب! آقا شیخ! امروز از شکار پرنده‌ها حال کردید؟»
قهقه‌های زدم و گفتم: «آررره!! کیف کردم، کاش می‌خوردی جواد جان! خیلی خوش مزه بود.» صورت همدیگر را به خوبی نمی‌دیدیم؛ ولی با لحظه ای مکث به من نگاه کرد و گفت: «جدی؟! » و راه افتادیم و ادامه داد: «شما اولاً که طلبه‌ای و سرباز امام
زمان(عج)؛ دوم اینکه فرمانده ای. آیا خدا راضی بود که با گلوله‌های بیت المال،پرندگان بی گناهی رو بکشید که پناه آورده بودند به کنارۀ رودخانه‌ای که ما سربازان اسلام مستقر هستیم؟...
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی