مغازه جادویی (نشر کتاب مجازی)

(4)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
7818

علاقه مندان به این کتاب
80

می‌خواهند کتاب را بخوانند
10

کسانی که پیشنهاد می کنند
15

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
1

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب مغازه جادویی

انتشارات کتاب مجازی منتشر کرد:
«این کتاب، داستان قابل‌توجه تلاش یک جراح مغز و اعصاب برای کشف رمز و راز ارتباط بین مغز و قلب را بیان می‌کند. داستان زندگی دکتر جیمز دوتی از کودکی، وقتی که با یک مهربانی، مسیر زندگی‌اش تغییر کرد تا بزرگسالی، وقتی که مرکزی برای مطالعه‌ی شفقت در دانشگاه استنفورد تأسیس نمود، نشان می‌دهد که چگونه هر یک از ما می‌توانیم باعث ایجاد تفاوت شویم. مطمئنا بسیاری از خوانندگان، تحت تأثیر این داستان الهام‌بخش قرار خواهند گرفت و قلب‌های خود را باز خواهند کرد تا ببینند چه کاری می‌توانند برای دیگران انجام دهند.» - جناب دالای لاما
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب مغازه جادویی اثر جیمز آر دوتی

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب مغازهٔ جادویی از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب مغازهٔ جادویی از سایت آمازون امتیاز 4.7 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی رمان مغازهٔ جادویی:

کتاب مغازه جادویی نوشتۀ جیمز آر دوتی جراح مغز و اعصاب است که در سال 2016 منتشر شد. این کتاب زندگی‌نامۀ خودنوشتِ دوتی است و یک کتاب خودیاری هم محسوب می‌شود. دوتی در کودکی زندگی سختی داشت و خاطراتش را در کتاب مغازه جادویی به نگارش درآورده است. بخشی از کتاب علمی است، بخشی از آن می‌تواند الهام‌بخش باشد و بخشی هم راهنمایی عملی است که به ما نشان می‌دهد چگونه می‌توانیم با ایجاد تغییر در مغز و قلب خود، زندگی‌مان را تغییر بدهیم. کتاب مغازه جادویی یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های دنیا است که تقریبا به 40 زبان ترجمه شده است. مغازه جادویی داستان جادوی ذهن است، جادویی که می‌تواند ذهنمان را دگرگون سازد.

واکنش‌های جهانی به رمان مغازه جادویی:

«شفای واقعی هم زیستی و هم معنوی است. وقتی عشق و شفقت را تجربه می‌کنی، بدن به سمت هموستاز و خودتنظیمی تغییر جهت می‌دهد. وقتی خودت را شفا می‌دهی، دیگران را شفا داده‌ای. برعکس این هم صدق می‌کند. اعمال محبت‌آمیز و شفقت‌بار، شفای واقعی جهان‌اند. در این کتاب فوق‌العاده، دکتر جیمز دوتی راه را به شما نشان می‌دهد.» - دکتر دیپاک چوپرا، نویسندۀ کتاب ابرمغز

«جیم کتاب واقعاً خارق‌العاده‌ای نوشته است. او آسیب‌های روحی دوران کودکی پر از درد، نومیدی و شرمساری خود را همراه با موحبت‌های روحی که مسیر زندگی او را به سوی تحقق آرزوها، عشق و خرد شعله‌ور کردند، با ما در میان می‌گذارد. در واقع، مغازه جادویی این هدیه را به هر یک از ما تقدیم می‌کند. من از مهارت جیم در انتقال این مفاهیم، از طریق جادوی این کتاب، در حیرتم.» - شارون سالزبرگ، نویسندۀ کتاب خوشبختی واقعی

چرا باید رمان مغازه جادویی را بخوانیم؟

کتاب مغازه جادویی داستانی است که پس از خواندن آن و استفاده از تکنیک روان درمانی‌اش می‌توانید ترس را با نگرش مثبت عوض کنید. دکتر دوتی با تکنیک روان درمانی‌اش نشان می‌دهد که تعاملات گروهی برای کاوش در احساسات، روابط، خواسته‌ها و آرزوها بسیار مؤثر واقع خواهند شد. این کتاب در زمرۀ کتاب‌های خودیاری قرار می‌گیرد اما کمی با دیگر کتاب‌های خودیاری متفاوت است و خاطرات دکتر دوتی است که سعی دارد با تجربیاتش در مغازه جادویی شما را با قدرت عشق و قلب آشنا کند. رمان مغازه جادویی مناسب نوجوانان، جوانان و بزرگسالان است.

جملات درخشانی از کتاب مغازهٔ جادویی:

«آن روز صبح متوجه گم شدن انگشت شستم شدم. من جعبه‌ای چوبی در زیر تختم داشتم که تمام دارایی‌های باارزشم را در آن نگه می‌داشتم. دفترچه‌ی کوچکی که حاوی خط‌خطی‌ها، اشعار مخفیانه و حقایق دیوانه‌وار تصادفی‌ای بود که یاد گرفته بودم، حقایقی مثل این‌که هر روز بیست بانک در دنیا را دزد می‌زند، حلزون‌ها می‌توانند سه سال بخوابند و دادن سیگار به میمون در ایندیانا غیرقانونی است. در این جعبه، نسخه‌ی فرسوده‌ای از کتاب چگونه دوست پیدا کنیم و بر مردم تأثیر بگذاریم دیل کارنگی را هم نگه می‌داشتم. آن صفحاتی که شش راه برای جلب علاقه‌ی مردم در آن‌ها فهرست شده بود، از کهنگی و استفاده‌ی زیاد، تا خورده بودند. می‌توانستم آن شش مورد را از حفظ بخوانم.
۱- خالصانه به دیگران علاقه داشته باشید.
۲- لبخند بزنید.
۳- یادتان باشد که نام هر شخص برای خودش شیرین‌ترین و مهم‌ترین صدا در هر زبانی است.
۴ - شنونده‌ی خوبی باشید، دیگران را تشویق کنید تا درباره‌ی خودشان صحبت کنند.
۵- براساس علاقه‌ی طرف مقابل صحبت کنید.
۶- کاری نید که طرف مقابل احساس کند مهم است. این کار را صادقانه انجام دهید.»

«سوار بر دوچرخه، از کنار یک مرکز خرید دورافتاده در انیوآی گذشتم، منطقه‌ای که در مسیر معمول دوچرخه‌سواری من نبود. جدا از مرکز خرید، فقط زمین خالی و علف‌های هرز به‌چشم می‌خورد و حصارهای توری فلزی با مساحت یک کیلومتر و نیم که در طرفین جاده کشیده شده بود. جلوی مرکز خرید کوچک، گروهی از پسران بزرگ‌تر ایستاده بودند اما برادرم را میان آن‌ها ندیدم . خیالم راحت شد؛ چون معمولاً اگر برادرم را در بین یک جمع پیدا می‌کردم، به این معنی بود که آن‌ها پاپی او شده‌اند و من مجبورم برای دفاع از او وارد دعوا شوم. برادرم یک سال و نیم از من بزرگ‌تر بود اما جثه‌ی کوچکی داشت و قلدرها دوست دارند کسانی را انتخاب کنند که نمی‌توانند از خودشان دفاع کنند. در کنار مرکز خرید، یک عینک‌سازی و در کنار آن مغازه‌ای بود که قبلاً هرگز ندیده بودم، مغازه‌ی جادویی خرگوش کاکتوس. در پیاده‌رو مقابل مرکز خرید ایستادم و از پارکینگ به آن مغازه زُل زدم. کل ویترین جلوی مغازه، پنج شیشه‌ی عمومدی با یک درِ شیشه‌ای در سمت چپ بود. خورشید بر شیشه‌ی خاک‌گرفته می‌تابید. برای همین، نمی‌توانستم ببینم کسی داخل است یا نه اما دوچرخه‌ای را تا جلوی در بردم، به این امید که باز باشد. با خودم فکر کردم که آیا سرانگشت شست پلاستیکی می‌فروشند یا نه و اگر موجود است، قیمتش چند است. هیچ پولی همراهم نبود اما نگاه کردن که ضرری نداشت.»

«امروز می‌دانم که بخش بزرگی از آن‌چه روث در آن روز اول به من یاد داد، مربوط به مغز و واکنش حاد بدن در برابر استرس بود، یا چیزی که اکثر مردم آن را «واکنش جنگ یا گریز» می‌نامند. اگر مغز متوجه تهدیدی شود یا برای بقای خود در هراس باشد، آن بخش از سیستم عصبی خودمختار به نام «سیستم عصبی سمپاتیک» وارد شده و هورمونی به نام «اپی‌نفرین» ترشح می‌کند. غده‌‌ی آدرنالین نیز توسط هورمون‌های آزاد شده از هیپوتالاموس تحریک می‌شود و کورتیزول ترشح می‌کند. من مطمئنم که حتی در دوازده‌سالگی، سطح کورتیزول بالایی داشتم. طبق واکنش جنگ یا گریز، اساساً هر چیزی در بدن که برای جنگیدن در زندگی ضروری نیست، خاموش می‌شود.»

داستان دوتی و مغازهٔ جادویی:

جیمز آر دوتی در صحرای کالیفرنیا بزرگ شد و بسیار فقیر بود. پدرش دائم‌الخمر بود و مادرش به دلیل سکته فلج شده بود و افسردگی مزمن داشت. اما امروز دوتی جراح مغز و اعصاب موفق و مدیر مرکز تحقیقات و آموزش CCARE در دانشگاه استنفورد است و تنزین جیاتسو، دالایی لامای چهاردهم _ رهبر دینی بوداییان تبت و برندۀ جایزۀ صلح نوبل - یکی از خیرین این مؤسسه است. اما دوتی در گذشته زندگی‌اش به بن بست رسیده بود تا این‌که در دوازده سالگی موقع شعبده‌بازی انگشت پلاستیکی‌اش را گم کرد و برای خریدن یک انگشت پلاستیکی وارد یک مغازۀ جادویی شد. آن‌جا با روث آشنا شد، زنی که به او یک سری آموزش‌ها داد تا رنجش را کاهش دهد و بزرگ‌ترین آرزوهایش آشکار شود. آخرین آموزش روث این بود که دوتی باید قلبش را باز نگه دارد و این تکنیک‌ها را به دیگران نیز آموزش دهد. روث اولین بار ذهن دوتی را باز کرد و او را با رابطۀ منحصر به فرد بین مغز و قلب آشنا کرد. دوتی تمرین‌های روث را انجام می‌داد و به نتایج خارق‌العاده‌ای رسید. قدرت و ثروثی که او به عنوان یک نوجوان دوازده ساله تنها در خواب می‌دید.

در کتاب مغازهٔ جادویی چه می‌خوانید؟

رمان مغازهٔ جادویی داستان زندگیِ خودِ جیمز دوتی است که در کتاب مغازه جادویی توضیح می‌دهد چگونه مراقبه و تأثیرات آن بر زندگی مردم تأثیر می‌گذارد و همچنین چطور مراقبه باعث شده است تا زندگی خود را کشف کند. او همچنین در بخش‌های مختلف کتاب به شما یاد می‌دهد که چطور مراقبه کنید و توضیح می‌دهد که مراقبه کردن مانند تجسم کردن است. دوتی که در زمان کودکی پدری دائم‌الخمر و مادری افسرده داشته، متوجه می‌شود که شاید هیچ‌گاه به رویاهایش در زندگی نرسد. او که یک روز انگشت پلاستیکی شعبده بازی‌اش را گُم می‌کند برای خریدن دوبارۀ آن وارد یک مغازۀ وسایل شعبده‌بازی می‌شود و آنجا با مادر صاحب مغازه، زنی به نام روث آشنا می‌شود. روث از دوتی خوشش می‌آید و تصمیم می‌گیرد یک سری تمرینات مراقبه را به او بیاموزد که به تحقق رویاهای او کمک کند. روث به دوتی هشدار می‌دهد که باید قلبش روشن و باز باشد و اگر مطمئن نباشد واقعاً چه چیزی می‌خواهد هیچ‌وقت به چیزی نمی‌رسد. البته زندگی دوتی پس از یادگیری مراقبه‌های روث یک شبه تغییر نمی‌کند اما او متوجه می‌شود که مراقبه یا همان مدیتیشن ابزاری مفید است. او تکنیک‌‌های تجسم را می‌آموزد که به او کمک می‌کند وارد دانشکده و سپس حرفۀ پزشکی شود. دوتی معتقد است به‌خاطر تکنیک‌های مراقبه بود که توانست پزشکی موفق بشود.

مضامین کتابِ مغازهٔ جادویی:

مدیتیشن یا مراقبه
کسانی که با مدیتیشن آشنا نیستند ممکن است که این تصور غلط را پیدا کنند که آموزه‌های دوتی راهی برای متوقف کردن افکار است. هدف از مدیتیشن این نیست که شما را از فکر کردن باز دارد بلکه این است که شما بتوانید افکار مزاحم و استرس را کنترل کنید. مدیتیشن آن‌قدر قدرتمند است که می‌تواند زندگی شما را متحول کند و به شما کمک کند کارآمدتر باشید. اما اگر می‌خواهید مدیتیشن بر زندگی‌تان تاثیر بگذارد باید قلب‌تان را باز کنید. گرچه مدیتیشن می‌تواند فوایدی برای تغییر زندگی داشته باشد اما زمانی که آن را در یک سبک زندگی درست ادغام کنید بهترین نتیجه را خواهید گرفت. از آن‌جایی که مدیتیشن ذهن را قوی‌تر می‌کند می‌تواند به شما کمک کند تا روی دستیبابی به اهداف خود تمرکز کنید.

ارتباط بین قلب و مغز
قلب با مغز ارتباط برقرار می‌کند و می‌تواند نحوۀ عملکرد آن را تغییر دهد. اهمیت مغز را نمی‌توان نادیده گرفت چون این عضو مسئول حفظ هماهنگی عملکردهای بدن است. با این وجود، بدون قلب تپنده کار زیادی انجام نمی‌شود. گرچه هر دوی این اعضا ضروری هستند اما تحقیقات نشان داده است که در واقع قلب اطلاعات بیشتری را به مغز ارسال می‌کند تا برعکس. اکثر مردم کاملاً متوجه‌اند که بیشتر بر اساس احساسات‌شان عمل می‌کنند. مدیتیشن در رفع این عدم تعادل مؤثر است. دکتر دوتی با پیشنهاد این‌که سیگنال‌هایی که از قلب به مغز می‌رسند در واقع احساساتی هستند که اطلاعات را به افکار ما می‌رسانند، شک و تردید در این زمینه به وجود آورد. اما بسیاری از ما می‌دانیم احساسات شدید می‌تواند باعث ایجاد افکار دیوانه‌وار و مزاحم شد. در حالی که منطقی فکر کردن می‌تواند باعث شود ما احساس آرامش بیشتری داشته باشیم اما جلوی احساسات ما را نیز نخواهد گرفت. نکتۀ مهمی که دکتر دوتی در کتاب مغازه جادویی به آن اشاره می‌کند این است که مدیتیشن می‌تواند ارتباط بین مغز و قلب را تغییر دهد و در نتیجه احساس ما را تغییر دهد.

شفقت
دکتر دوتی در کتاب مغازه جادویی به شما یاد می‌دهد که چطور شقفت داشته باشید و به این احساس اجازه دهید برایتان تصمیم بگیرد تا زندگی‌تان پُربارتر شود. انسان‌ها موجوداتی بسیار اجتماعی هستند که میل عمیقی به برقراری ارتباط با دیگران دارند. شفقت اساس طبیعت ما و نیروی محرکه‌ای است که غرایز اجتماعی ما را به حرکت در می‌آورد. بعلاوه، چه تصمیمات‌مان بر اساس تفکر منطقی باشد یا بر اساس واکنش احساسی شقفت می‌تواند بر فرآیند تصمیم‌گیری ما نیز تأثیر بگذارد. ما معتقدیم شقفت به احساس ما مرتبط است با این وجود نمی‌توان آن را نیروی انگیزشی در پزشکی یا علم دانست. با دور نگه داشتن احساسات خود از اتاق عمل، جراح‌ها آموزش می‌بینند که آرام و متمرکز بمانند تا از خطاهای پزشکی جلوگیری کنند. با این‌حال، مانع از آن نمی‌شود که پزشکانی مثل دکتر دوتی در حین عمل احساس دلسوزی نداشته باشند. نویسنده با این‌که باید سرد و تحلیل‌گر باشد تا تمرکزش را از دست ندهد اما توانسته شقفت خود را حفظ کند. در این کتاب دوتی به شما یاد می‌دهد که چطور دلسوزتر باشید و قلب خود را به روی پیوند با دیگران باز کنید.

حواشی حول محور کتاب

اعضای گروه موسیقی بی تی اس، که مشهورترین گروه کی‌پاپ دنیا است، در سومین آلبوم خود با عنوان «خودت را دوست داشته باش» آهنگی را به نام مغازه جادویی بر اساس همین کتاب خواندند و مطالعۀ کتاب را به همه توصیه کرده‌اند.

اگر از خواندن کتاب مغازه‌ٔ جادویی لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• کتاب هر دو در نهایت می‌میرند اثر آدام سیلورا نویسندهٔ آمریکایی است. این کتاب داستان دو پسر به نام‌های متئو و روفوس است که پس از تماس پیک مرگ، متوجه می‌شوند که تنها یک روز از زندگی‌شان باقی مانده است. متئو و روفوس دو پسر کاملاً‌ متفاوت هستند که از طریق برنامهٔ «آخرین دوست» با هم آشنا می‌‌شوند و به دلیل همین تفاوت، آخرین روز متفاوتی را نیز تجربه می‌کنند.

• کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا اثر کیگو هایگاشینو نویسندۀ مشهور ژاپنی است. این کتاب در ژانر فانتزی و رئالیسم جادویی نوشته شده و داستان سه دزد است که برای فرار وارد یک خواربارفروشی می‌شوند، خواربارفروشی‌ای جادویی که به دغدغه‌های مردم پاسخ می‌دهد. مردم هر شب نامه‌هایشان را به داخل این مغازۀ مرموز می‌اندازند و منتظر جواب می‌مانند. اما نمی‌دانند که جواب برخی از این نامه‌ها را حالا این سه پسر دزد می‌دهند.

• کتاب مردم مشوش اثری از فردریک بکمن نویسندۀ سوئدی است. بکمن در این کتاب به داستان یک گروگانگیری غیرعادی پرداخته است. این رمان حکایتی پرپیچ‌وتاب از لحظات حساس و سرنوشت‌ساز زندگی است، این‌که چطور ما آدم‌ها نقش‌هایی را می‌پذیریم که از ما انتظار می‌رود و چطور این نقش‌ها شخصیت ما را شکل می‌دهند.

دربارۀ جیمز آر دوتی‌: جراح مغز و اعصاب

کتاب مغازه جادویی

جیمز آر دوتی در سال 1955 به دنیا آمد. او جراج مغز و اعصاب دانشگاه استنفورد، بشر دوست و کارآفرین، بنیانگذار و مدیر مرکز تحقیقات و آموزش «شقفت و نوع‌دوستی» است که این مؤسسه وابسته به مؤسسۀ علوم اعصاب استنفورد است. او دورۀ کارشناسی‌اش را در رشتۀ علوم زیستی و در دانشگاهی در کالیفرنیا گذراند و در سال 1977 و پس از قبولی در دانشگاه پزشکی تولین، بدون مدرک این دانشگاه را ترک کرد. او توانست در سال 1981 از دانشگاه پزشکی فارغ‌التحصیل شود. دورۀ کارآموزشی‌اش را در مرکز بهداشت ارتش ایالات متحده گذراند و در سال 1987 رزیدنتی جراحی مغز و اعصابش را در مرکز پزشکی ارتش والتر رید در واشنگتن دی‌سی به پایان رساند. او دورۀ آموزشی جراحی مغز و اعصاب کودکان را در بیمارستان کودکان فیلادلفیا گذراند و تحقیقاتش را در زمینۀ فیزیولوژی عصبی ادامه داد. در سال 1990 مدرکش را از هیئت جراحی مغز و اعصاب آمریکا دریافت کرد. دوتی 9 سال به ارتش ایالات متحده خدمت کرد و به درجۀ سرگردی رسید. او بسیار به توسعۀ فناوری با استفاده از پرتوهای متمرکز روباتیک و تکنیک‌های هدایت تصویر برای درمان تومورها و سایر آسیب‌شناسی‌های مغز و نخاع علاقه‌مند است. او متخصصی مشهور در زمینۀ پرتو جراحی استریوتاکتیک و جراحی‌های پیچیدۀ ستون فقرات است. بعلاوه او چندین اختراع از جمله دستگاهی برای تثبیت ستون فقرات و الکترودی برای نظارت بر فعالیت مغز دارد. کتاب جدید دوتی با عنوان «جادوی ذهن» در پاییز 2022 منتشر خواهد شد.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (7)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • فافا اسماعیلی
    • پاسخ به نظر

    دوتی وقتی بچه‌سال بوده با روث آشنا می‌شه که روث همه چیزهایی رو بهش یاد می‌ده که به چشم دوتی جادویی میاد و این‌طوری یاد می‌گیره نه‌تنها به خودش کمک کنه بلکه بتونه به همون آینده‌ای که می‌خواد برسه.

  • تصویر کاربر

    • برهان جعفری
    • پاسخ به نظر

    نویسنده داستان زندگیش رو از کودکی بازگو می‌کنه و بهتون نشون می‌ده چقدر مهمه که توی زندگی همدلی داشته باشید و با به اشتراک گذاشتن تمام تجربیات و درس‌های زندگیش بهتون درس‌های ارزشمندی میده.

  • تصویر کاربر

    • مریم نظری
    • پاسخ به نظر

    دوتی توی این کتاب به سادگی تأثیر اراده رو نشون می‌ده و این‌که اگر ذهن چیزی بخواد حتماً به اون می‌رسه. به‌نظرم نیمهٔ اول کتاب خیلی پربارتر و جالب‌تر بود اما نیمهٔ دوم هم این کتاب رو تکمیل کرده.

  • 1
  • 2
  • 3

بریده ای از کتاب (5)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • فافا اسماعیلی
    • 0

    بیست سال قبل، تمام روز هواپیماها بر فراز شهر پرواز می‌کردند، خلبانان را آموزش می‌دادند و هواپیماها را آزمایش می‌کردند. با خودم فکر می‌کردم که جای چاک بیگر بودن و پرواز با بل ایکس‌ـ5 در ارتفاع یک ماخ و انجام دادن کاری که هیچ انسانی تا به حال انجام نداده است، چه حسی دارد.

  • تصویر کاربر

    • نگار آذرشب
    • 0

    دوچرخه‌ام را به تیری در مقابل مغازه تکیه دادم و نگاهی گذرا به گروه پسران جلوی مرکز خرید انداختم که ظاهراً به نظر نمی‌رسید متوجه من یا دوچرخه‌ام شده باشند. این شد که آن را همان‌جا رها کردم و درِ مغازه را به جلو هل دادم. اولش تکان نخورد اما بعد انگار با موج چوب‌دستی یک جادوگر تسلیم و به نرمی باز شد.

  • تصویر کاربر

    • هنگامه مارالی
    • 0

    در مغازه پرسه زدم و به ردیف‌های بی‌پایان کارت‌های جادویی و وسایل و کتاب‌ها نگاه کردم. حتی یک ویترین پر از شست پلاستیکی در آن‌جا بود. وقتی می‌گشتم، می‌توانستم نگاهش را روی خودم حس کنم. با این‌که می‌دانستم به من خیره شده است، نگاهش شبیه صاحب سوپر نزدیک آپارتمان‌مان نبود.

  • 1
  • 2
عیدی