

اتاق فرمان کسب و کار
انتشارات کلید آموزش منتشر کرد:
روزی روزگاری یکی از کسبه بازار دل درد می گیرد و می رود نزد طبیب پس از معاینه طبیب به او می گوید من متوجه دلیل این درد نشدم بنابراین نمی توانم دارویی تجویز کنم آن فرد در مسیر بازگشت از کنار یک باقلوا فروشی عبور کرده و هوس خوردن باقلوا می کند با خودش چنین می اندیشد که وضع من از این بدتر که نخواهد شد بنابراین باقلوا را می خورد و از قضا دل دردش خوب می شود و تصمیم می گیرد موضوع را با طبیب نیز در میان بگذارد. روز بعد دوباره مردی به علت دل درد نزد طبیب می رود این بار هم طبیب متوجه دلیل آن نمی شود و فقط موقع خداحافظی موضوع دیروز را برای او شرح می دهد که یک نفر بود که دردی مشابه شما داشت که با خوردن باقلوا درمان شد. روز بعد وقتی طبیب در حال گذر از کوچه بود آگهی ترحیم مراجعه کننده دیروز را بر روی دیوار می بیند. پس از تحقیق متوجه می شود که او دیروز از همان باقلوا خورده است. وقتی به مطب برمی گردد در دفترش می نویسد: باقلوایی که موجب شفای آهنگر شد پینه دوز را کشت داستان سیستم سازی نیز چنین است یعنی نمیتوان برای تمام کسب و کارها یک نسخه واحد .پیچید بنابراین جلسه ای طراحی کردم تا بتوانیم مسائل سیستم هر کسب و کار را در محل خودش و به صورت ریشه ای بررسی کنیم نام این جلسه صمیمانه یک نشست یک مدیر است و بنابر اهمیت آن به صورت حضوری در هر نقطه از جهان برگزار می شود. این هدیه ویژه من است به صاحبان کسب و کار جهان
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید







































