گذری بر سالهای ابری

گذری بر سالهای ابری (شالان)

(2)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
359

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب گذری بر سالهای ابری

قصّه­ای که باید باورش کرد[1] بررسی رمان"خانوم"، مسعود بهنود، نشر علم، چاپ یازدهم 1387، 642 صفحه رمان، سر گذشت زنی است به نام خانوم از زبان خودش. زنی که «زیر یک سنگ سیاه در وسط گورستان بزرگ تهران، گورستان امامزاده عبدالله خفته است و بر آن سنگ نوشته ­اند: خانوم. تولد: چهارم فروردین 1278. مرگ: چهارم آذر 1364». خلاصه­ ی داستان خانوم نوه­ ی دختری مظفرالدین شاه است و تنها فرزند پدر و مادرش. دوران کودکی او مصادف است با حوادث اواخر دوران قاجار و خلع محمدعلی شاه و احمد شاه از سلطنت ایران. پدر وی یکی از خان­های مستبد و عیّاش است که خانوم هیچ خاطره ی خوشی از وی ندارد، مادرش زنی سر به راه و آرام، گر چه از شوهر و ظلم او به ستوه آمده، زندگی را با آرامش و گذشت ادامه می­دهد. خانوم درایام کودکی تحت تأثیر خاله ­ی کوچک خود، نُزهت که دختری باسواد و روشنفکر است، از مسائل مملکتی و محدودیت ­های زنان آگاهی یافته، نزهت را راهنمای خود قرار داده است. در این میان که خانوم، نامزد احمد میرزای ولیعهد است، اوضاع مملکت به هم ریخته محمد علیشاه از سلطنت خلع شده و قصد فرار دارد. پدر خانوم به دنبال خواستگاری از نزهت و شنیدن جواب رد از او به خاطر انتقام گرفتن از وی، او و خانوم را مورد تجاوز قرار می­دهد. این حادثه، خودکشی نزهت را به دنبال دارد و در پی آن مادرِ خانوم برای این که او را برای همیشه از دسترس خان (پدر خانوم) دور بدارد او را به خانواده سلطنتی می­ سپارد که با خود به اُدِسا ببرند و ملکه ایران حفاظت از او را به عهده می گیرد. خانوم طی سال­های متمادی، خارج از ایران در اُدسا یا بادکوبه تحت حمایت این خانواده زندگی می­ کند و سرانجام در بادکوبه به همسری شاهزاده­ ای ترک به نام سعید پاشا در می­آید؛ اما این شاهزاده که علاقه­ ای به خانوم ندارد در مقابل اعتماد او، تمام اموالش را گرفته و تنها و سرگردان در فرانسه رهایش می کند. از این پس خانوم خود سر نوشتش را به دست می­گیرد و پس از طی مراحلی دوباره با خانواده سلطنتی همراه می­شود. سر انجام خانوم با فردی آلمانی به نام میشل ازدواج می­ کند و صاحب دختری به نام مریم می­ شود؛ اما خوشبختی او دیری نمی پاید؛ زیرا در جریان اشغال فرانسه توسط آلمان و اختلافاتی که بین دو کشور ایجاد می ­شود شوهرش دستگیر شده، خبر خودکشی­اش به خانوم می­رسد. خانوم به همراه دخترش مدتی در آلمان زندگی کرده سپس به ایران باز می­ گردد؛ او هنوز به عنوان نوه­ی مظفرالدین شاه مقرری دارد و با دخترش در خانه ای بزرگ در شمال شهر تهران زندگی می­ کند. پانزده سال پس از شنیدن خبر مرگ میشل، او که در زندان به سر می­ برده، باز می­گردد و خانوم را پیدا می­ کند؛ اما به شدت الکلی و بیمار است و زندگی­اش دیری دوام نمی­ آورد. پس از مرگ میشل، مریم پس از این که به همراه خانوم برای ادامه تحصیل به آمریکا می­ رود، در آنجا ازدواج می ­کند و صاحب دختری به نام ناناز می­شود. هنگام پیروزی انقلاب خانوم با دختر و نوه­اش به ایران می­آید و سال­های آخر عمرش را در ایران به سر می­ برد. ناناز، نوه خانوم پس از مرگ وی به آمریکا رفته تحصیل می­کند و در ردیف معروفترین خبرنگاران بین­المللی قرار می­گیرد و دنیا را با گزارش­هایش تسخیر می­کند. مریم نیز در حادثه­ی یازدهم سپتامبر هنگامی که در یکی از برج­های دوقلو در دفتر کار خود مشغول کار است کشته می­شود و ناناز با همسر و دختری که نام خانوم را بر او گذاشته همچنان به زندگی و کار خود ادامه می­دهد. نقد کتاب گوشه ­هایی از تاریخ، در برهه­ هایی خاص در این رمان خودنمایی می ­کند؛ اما نه آن قدر که بتوان آنرا رمانی تاریخی دانست؛ بلکه سرگذشت خانوم است که در بستر این تاریخ جریان دارد و البته حوادث تاریخی نیز بر سرنوشت او تأثیر گذاشته است.

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی