پاییز بود

پاییز بود

(2)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
165

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب پاییز بود

یكی از روزهای پاییز بود كه همكاران، نگران و بی‌خبر از حال احمد میرعلایی بودند. آن‌ها حتی به خانه‌ی او زنگ زده و به كتاب‌فروشی رفته بودند. نزدیك غروب شخصی تماس گرفت و گفت كه به منزل احمد بروید. جنازه‌ی احمد صبح در گوشه‌ی خیابان پیدا شده و به پزشكی قانونی برده شده بود. دوست او خاطرات خویش را با احمد مرور می‌كند. بارها اتفاق افتاده بود كه احمد با استادان درباره‌ی ادبیات قدیم و جدید بحث كرده بود، كتاب‌های زیادی ترجمه و تالیف كرده بود و هرگز در برابر بی‌عدالتی‌ها ساكت نبود. پزشكی قانونی علت مرگ او را سكته‌ی قلبی اعلام می‌كند ولی یكی از آن‌ها پنهانی می‌گوید كه اثر تزریق سرنگی بر دست چپ او دیده می‌شود. دوست احمد ماجرای چگونگی مرگ احمد را در سر می‌پروراند و در این هنگام شخصی به او نزدیك شده و هشدار می‌دهد كه "از او یك شهید نسازید". آن زمان هنوز چیزی به عنوان "قتل‌های زنجیره‌ای" بر سر زبان‌ها نیفتاده بود. داستان "پاییز بود" یكی از 9 داستان مجموعه‌ی حاضر است. برخی داستان‌های دیگر عبارت‌اند از: ملاقات، الذی یوسوس فی صدور الناس، اسحاق هم كه مرد، و خانه‌ی اربابی.

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • شومیز
    • 160 صفحه
    • 175 گرم
    • 1
    • 1386

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی