وارونگی

وارونگی

(5)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
359

علاقه مندان به این کتاب
3

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب وارونگی

لنگه گوشواره خاله ناهید گم شد. یعنی از اول بین طلاهایش نبود کسی هم خیلی دنبالش نگشت مادر گفت خاله ات از بس قرص اعصاب می خورد خرفت شده است. حتما پیش ترها گم کرده بدتر از همه خود خاله نگار حلقه عروس را جا گذاشته بود لای جانماز مخمل سبز مکه ای و چون آقای عاقد چند جای دیگر هم مجلس داشت،مجبور شدند حلقه هدا را از دستش در بیاورند و بدهند به رضا که دست عروس بکند چون انگشت های عروس به باریکی مال هدا نبود حلقه جا نشد و عروس و داماد همانطور با حلقه وسط انگشت مانده عکس گرفتند بعد عقد رضا کفری تند رفت که خودش حلقه را از لای جانماز بیاورد که سرش محکم خورد به اتاق کوتاه در تالار و از دماغش خون راه افتاد اگر نن تاجی همان موقع می فهمید بس بود که بگوید این عروسی آخر عاقبت ندارد ولی نن تاجی فقط گفت در نو حالا حالاها غژو واغژ دارد.

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • شومیز
    • 124 صفحه
    • 150 گرم
    • 2
    • 1394

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی