30بوک
کتاب عمومی
زندگی نامه و خاطره
زندگی نامه ، سرگذشتنامه
در تیر‌رس حادثه زندگی سیاسی قوام‌السلطنه
در تیر‌رس حادثه زندگی سیاسی قوام‌السلطنه

در تیر‌رس حادثه زندگی سیاسی قوام‌السلطنه

(6)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
1361

علاقه مندان به این کتاب
27

می‌خواهند کتاب را بخوانند
3

کسانی که پیشنهاد می کنند
4

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب در تیر‌رس حادثه زندگی سیاسی قوام‌السلطنه

انتشارات اختران منتشر کرد:
در آستانه‌ی‌ دومین سالگرد کودتا، هنگامى که دیگر بازیگرانِ صحنه در زندان زرهى، در گوشه‌ی‌ پامنار و در مهاجرتِ مسکو به فرصت‌هاى از دست رفته مى‌اندیشیدند، احمد قوام در سى‌ویکم تیرماه 1334 در تهران دیده از جهان فروبست. گویى مقدر چنین بود که تیرماه، این بار نیز براى او ماه ناکامى‌ها و شکست، ماه نبردى نافرجام باقى بماند. سه سال پیش از آن، دربار و حزب توده و آیت‌الله کاشانى و جبهه ملى، در تشریفاتى دامنه‌دار که بزرگداشت قیامى تاریخى نام مى‌گرفت، در موجى از افترا و اتهام، نامش را به زشتى آلودند... تشریفاتى که طى آن قوام زیر آوار هولناک سى تیر مدفون شد. با مرگ او، ایران سیاستمدارى را از دست مى‌داد که تدبیر و درایتش، در آمیزه‌اى با جسارت و بى‌باکى نمونه و همانند نداشت؛ و این‌همه شاید تجلى خود را بیش از هرچیز در این نکته بازیافته باشد که او را همواره استاد مسلم رویارویى با دشوارى‌هاى خطیرى مى‌دانستند که کسى را یاراى چیرگى بر آن‌ها نبود. واقعیتى که سرسخت‌ترین دشمنانش نیز توانایى نفى آن را نیافتند. مظفر بقایى که در آستانه‌ انقلاب بهمن 1357، پس از سال‌ها به خواست شاه براى چاره‌جویى جهت رویارویى با بحرانى که جریان داشت به دربار رفته بود، با اشاره به رخسار زرد و چشمان بى‌فروغ او مى‌گوید: «شاه گفت: خُب به نظر شما کى مى‌تواند این اوضاع را در دست بگیرد؟ گفتم یک کسى که قدرت قوام‌السلطنه را داشته باشد. اینجا تنها جایى بود که چشم‌هاى شاه برق زد. این کلمه تکانش داد. خوش آمدن و بد آمدنش را نمى‌توانم بگویم، ولى تکانش داد.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی