قارا چوبان

قارا چوبان (داستان امروز ایران)(27)

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
138

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب قارا چوبان

یک روز بهاری از سال هشتاد و نه، من و سه نفر دیگر در روستای کوهستانی گلنگش برابر عمارتی چوبی و ویران ایستاده بودیم. باد سردی می وزید و مه را از سر کوه سرازیر می کرد. من از دوستانم جدا شدم و عمارت را دور زدم و به آن سمتش که مشرف به دره ی رودخانه ای بود رفتم. کسی نبود. و صدایی نمی آمد جز شرشر دور آب. پای دیوار چوبی یک بوته ی گل گاوزبان دیدم. نزدیکش رفتم و نشستم و گل هایش را با احتیاط چیدم و در جیب پیراهنم گذاشتم. همانجا داستان قارا چوبان در ذهنم ساخته شد.

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی