نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات افراز منتشر کرد: شب از نیمه گذشته بود و من و سیامک هنوز در کوه بودیم از اول شب آمده بودیم نان و پنیری روی تخته سنگی خورده در کتری سیاه و کج و کوله ای روی آتش چای لب سوزی ردست کرده بودیم جایی نشسته بودیم که ساختمان خوابگاه با آن هیبتش خیلی کوچک دیده میشد تمام شهر مثل دریایی از نور موج بر میداشت و میلرزید سکوت همه جا را گرفته بود و فقط گاهی صدای جیرجیرکی از میان بوته ها می آمدو سیامک دف را بالای سرش برد و ضرب گرفت ارتعاش هوا را حس کردم که فضای و هم آلود کوهستان را شکافت و طنینی در همه کائنات انداخت امواج سحر انگیز دف در جان چراغ های لرزان شهر هم رخنه میکرد و من رقص نورها را در ترنم صدایش میدیدم هوا خنک بود و با هر ضربه بر پیکر دف نسیمی چهره ی تب دارم را مینواخت و می گذشت... لحظات به سرعت میگذشتند تقریبا تمام چراغ های خوابگاه خاموش شده بود که به اتاق برگشتیم... احساس میکردم سبک شده ام انگار بار سنگینی از دوشم برداشته بودند توی رختخواب دراز کشیدم و به سقف ترک خورده چشم دوختم ندانستم کی به خواب رفته ام ولی تا صبح خواب کوه و آسمان و درخت میدیدم کوه و آسمان خوابگاه نبود جایی بود که انگار قبلا دیده بودم انگار زمانی آن جا بوده ام فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.