رمان جوان (9)(زنی در جزیره ای گمنام)

(1)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
175

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب رمان جوان

انتشارات قدیانی منتشر کرد: عده ی زیادی شیون مرا دیدند و با گریه ی من اشک ریختند وقتی سارنا را داخل خاک گذاشتیم انگار مادری را از دست داده بودیم اشک به چشم های همه راه یافته بود حسی پاک و ناشناخته ما را در بر گرفته بود حسی که هم آشنا بود و هم بیگانه هیچ کدام از ما چنین لحظه ای را تجربه نکرده بودیم چه نسبتی بین ما و سارنا برقرار شده بود؟چرا دکتر کارلوس اشک می ریخت؟ سارنا را داخل خاک گذاشتیم و بنای یادبودی برای او بنا کردیم روی تکه چوبی تصویر سارنا حک شده بود روی آن نوشته بود. اسطروه ای باور نکردنی فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (1)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • سیده مریم قادری
    • پاسخ به نظر

    سوژه داستان، بسیار جذاب، اسطوره‌ای باستانی، رمزآلود و زیباست. روایت یک عشق عفیفانه و حدیث قدسی یک زن. پرداختن به قصه می‌تونست بهتر باشه ولی باز هم شایسته تقدیره.

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی