پین بال 1973

(16)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
1351

علاقه مندان به این کتاب
37

می‌خواهند کتاب را بخوانند
5

کسانی که پیشنهاد می کنند
4

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب پین بال 1973

انتشارات چشمه منتشر کرد: تاکسی گرفتم و خانه که برگشتم، دیگر تقریبا نصفه شب بود. دوقلوها روی تخت بودند و حل کردن جدول هفته نامه ای را تمام کرده بودند. عین ورق کاغذ سفید بودم و بو گند مرغ یخ زده می دادم. لباس هایم را انداختم توی لباسشویی و جست زدم توی حمام تا مفصل و طولانی خودم را بشویم. بعد سی دقیقه بودن زیر آب داغ، حس کردم آماده ام دوباره به نوع بشر ملحق شوم، ولی حمام هم از شر سرمای منجمد کننده ای خلاصم نکرد که تا عمق وجودم نفوذ کرده بود. دوقلوها بخاری گازی را از کمد درآوردند و روشنش کردند. پانزده دقیقه وقت برد تا لرزیدنم قطع شود؛ بعد پشت بند مدت زمانی کوتاه، یک کاسه سوپ پیاز کنسروی داغ خوردم. گفتم «الان دیگه حالم خوبه.» -از متن کتاب- فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (2)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • مجتبی میناوند
    • پاسخ به نظر

    به نظر من جزو داستان‌های ضعیف موراکامی بود!

    • تصویر کاربر

      • سید محمدرضا مهدوی
      • پاسخ به نظر

      این کتاب به نوعی اولین کتاب موراکامی به عنوان نویسنده است. قبل از این کتاب، تنها یک داستان برای شرکت در یک مسابقه داستان نویسی نوشته‌ است. برنده شدن در آن مسابقه انگیزه ای شد برای نوشتن این کتاب و روند نویسندگی اش

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی