خواب پلنگ

خواب پلنگ

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
136

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب خواب پلنگ

انتشارات شهرستان ادب منتشر کرد:
قزاق طاس دوباره چشم گرداند دور حیاط و این بار انگشتش را دراز کرد سمت حسینعلی: «پس اون کچله رو ببریم ... به نظرم چیزهایی می دونه ، بالاخره دست خالی که نمیشه رفت ....»
حسینعلی که طرف راه پله پشت بام می دوید، داد زد: «هوى !... کچل خودتی!... تازه شم من با صدراعظم رفیقم ... اصلا با خود قبله عالم هم رفیق بودم! حالا هم اگه بهم دست بزنی، خودت می دونی!».
قزاق طاس که ناراحت شده بود، دوید سمت پله ها و می خواست برود پشت بام دنبال حسینعلی... اما سردسته شان صدا زد که: «ولش کن !».
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی