تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات روزگار منتشر کرد:
شهر و دیار ما طلسم داره بهت که گفتم اما تو نمیخواد بترسی،تو تا وقتی گه اینجا هستی در امانی بهتر بدونی شیطون شهرو دیار زیاد داره.یکی شم حوضچه اس.اینو همیشه یادت بسپار.این شهر یه چشمه ای هم دارهکه به شیطون تعلق داره.آب حوضچه ها از اون چشمه تامین میشه.
اهالی این شهر همه از آب این چشمه می نوشن.مکانش جای مقدسیه و کسی حق نداره به اون نزدیک بشه.هر وقت اهالی اینجا می خوان جشن بگیرن دورش حلقه می زنن.اما نباید بهش نزدیک بشن.بعدش مشغول خوشگذرونی میشن.رقص و پایکوبی اطراف چشمه ی شیطون خیلی دیدنیه.
اون چشمه کجاست؟من هنوز ندیدمش.
تقریبا وسطای شهره.اما این چشمه طلسمی داره که گومن نمیکنم بتونی ببینیش.اگه شیطون پرست بودی پرده از جلوی چشمت برداشته می شد.اونوقت می تونستی چشمه رو ببینی.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نشر روزگار
به نظرم نویسنده نمیدونست چجوری داستان رو جمع کنه اوایل شروع خوبی داشت ولی هرچی پیش میرفت مسخره و کلیشه ای تر میشد تا جایی که صفحه های اخر رو دوست داشتی فقط زودتر رد بکنی و نخونی اخرشم فوق العاده چرت تموم کرد پتانسیل اینو داشت داستان خوبی بشه ولی به هرحال اصلا خوب نتونست داستان رو کامل کنه