حالا دیگر بخواب

حالا دیگر بخواب

(1)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
209

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب حالا دیگر بخواب

انتشارات نیماژ منتشر کرد:
حس لعنتی این بار تا گلویم بالا آمد و آن جا گره خرود و در تمام صورت و چشم هایش پخش شد. بلند شدم و رفتم با یک لیوان آب گره ی گلویم را قورت دادم. پرده های صاف و تمیز از خانه تکانی را کنار زدم و پنجره ی آشپرخانه را که بوی شیشه شوی می داد باز کردم. سوز ملس آخرهای سال را در چشم های نمناکم احساس کردم. همانی که یک گرمایی هم لابه لاش می پیچید و هویت اسفند است. همانی که حال و هوای شب عید توش موج می زند و خیلی وقا ها شاید قبل تر ها البته فقط همین که می رفتی توی خیابان و در این هوا قدم میزدی حالت خوب میشد و فکر نکنم حال من حالا حالاها با این چیزها خوب بشود. به درختان کنار جوی نگاه کردم. روی نوک جوانه زده شان دنبال لانه های کلاغ گشتم. صدای سازمبارک هایی که صورت هایشان را سیاه می کردند و می رقصیدند و از مردم پول می گرفتند به گوشم نشست. زندگی همین سوزها و سازهاست که هر دم هرجوری بخواهد می وزد و می نوازد.فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی