آنجلینای لعنتی

آنجلینای لعنتی

(0)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
104

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب آنجلینای لعنتی

جذر دریا تمام می‌شود و مد، آب را بالا می‌برد. جلبك‌ها دور دست و پا می‌پیچند و تمام تنت را می‌پوشانند و رشد می‌كنند. جذر شروع می‌شود و گلسنگ‌ها، سفت و سخت می‌چسبند به صورتت و تنها منافذی ریز، روی چشمانت، شب و روز را برایت تكرار می‌كنند. هر روز مرغ دریایی روی سرت توقفی می‌كنند و خراب‌كاری می‌كنند به هیكلت و می‌روند. چند حلزون هم راهپیمایی‌شان به پایان می‌رسد و روی ناف و كمی پایین‌تر مانده‌اند و معلوم نیست به چه خیره شده‌اند؟! خرچنگ‌ها هم از سوراخ‌هایت سرك می‌كشند و فرو می روند و دردناك شده‌اند. گلخورك‌ها نیز زیر تنت لیز می‌خورند و قلقلك می‌دهند. همه چیز رشد می‌كند و كم‌كم سفت و سخت و صخره‌ای می‌شوی و گوشه دنجی، از این كره خاكی و ساحل زیبا را اشغال می كنی. تنها چیزی كه بعضی روزها سرگرمت می‌كند، زن شوهرهای جوانی هستند كه قدم‌زنان از كنارت عبور می‌كنند و گاهی رو به رویت می‌نشینند و حرفه‌های عاشقانه می‌زنند. حلقه‌هاشان را مدام نگاه می‌كنند و به هم لبخند می زنند. به پدر و مادر همدیگر احترام می‌گذارند. از روز بعد از عروسی‌شان، با حرارتی كه از زیرشان به تو منتقل می‌كنند، حرف می‌زنند و نقشه می كشند. چه‌ها كه نمی‌كنند صبح روز عروسی‌شان.

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی