توضیحات کتاب
نشر مرکز منتشر کرد: امشب همان شب شيوا .حالا مي فهمم آن روز از آمدن چنين شبي واهمه داشتي و من آن را به خونسردي و بي اعتنايي ات نسبت مي دادم. هميشه فکر مي کردم آمادگي روبه رو شدن با واقعيت را داري .مي گفتي اگر ناديده اش بگيري بايد تاوان بدهي.روي حرفت با من بود.نمي توانستم واقع بين باشم .خيالاتي بودم. هنوز به دوروغ بودن چيزي که پيش آمده بود اميد داشتم .هر لحظه ممکن بود مهرداد پيدايش بشود و بگويد همه چيز يک شوخي بود.يک شوخي بامزه. فروشگاه اينترنتي 30بوک
                                    نوع کالا
                                
                                کتاب
                                        دسته بندی
                                    
                                    
                                        موضوع اصلی
                                    
                                    
                                        موضوع فرعی
                                    
                                    نویسنده
                                    نشر
                                    
                                        شابک
                                    
                                    9789643058241
                                        زبان کتاب
                                    
                                    فارسی
                                        قطع کتاب
                                    
                                    شومیز
                                        جلد کتاب
                                    
                                    رقعی
                                        تعداد صفحه
                                    
                                    180 صفحه
                                    
                                        نوبت چاپ
                                    
                                    29
                                    وزن
                                
                                190 گرم
                                
                                    سال انتشار
                                
                                1403
                نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
            
            
            آزفنداک آزفنداک
25 آبان 1400
نوع روایت و تعلیقی که در داستان بود رو دوست داشتم. رمان حکایت عشقهای ناتمام سه زن شعله، شیوا و فروغ هست. نوع روایت و گره ای که در داستان هست طوریه که خواننده مشتاق میشه تا انتها کتاب رو ادامه بده.
0
                                    0
                                    
                جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
            
            
            
            
            آزفنداک آزفنداک
25 آبان 1400
0
فکر میکردم که آدمها همانطور که آمده اند، میروند. نمیدانستم که نمیروند، میمانند. ردشان میماند حتی اگر همه چیزشان را هم با خودشان بردارند و ببرند...
شاید بپسندید














از این نویسنده














196٬800 تومان
240٬000
%18














































