

انتشارات ماهي منتشر کرد:
لبهی تیغ داستان جوان شوریده حالی است سرخورده از جنگ جهانی اول که پشت به بخت خویش میکند و قدم در سلوکی عرفانی میگذارد تا پاسخی برای پرسشهایش پیدا کند. سامرست موام، نویسندهی شهیر بریتانیایی، دست خواننده را میگیرد و او را به اروپای دههی سی میبرد، به خیابانهای خیس و باران خوردهی لندن، به کافههای شلوغ و مه گرفته از دود پاریس، و در قالب قصهای دلکش و زیبا، حکایت زندگی قهرمانانش را باز میگوید. این کتاب بیشک یکی از خواندنیترین و جذابترین آثار ادبیات انگلیسی در قرن بیستم است.
لبهی تیغ از جمله مهمترین آثار سامرست موام، نویسندهی شهیر بریتانیایی، است و یکی از خواندنیترین و جذابترین آثار ادبیات انگلیسی در قرن بیستم به شمار میرود. این کتاب اولینبار در سال ۱۹۴۴منتشر شد و تاکنون دو فیلم سینمایی براساس داستان آن ساخته شده است: یک بار در سال ۱۹۴۶ و بار دیگر در سال ۱۹۸۴، وقایع رمان در سالهای دههی سی در اروپا میگذرد؛ سالهای میان دو جنگ جهانی اول و دوم. لبهی تیغ روایت زندگی جوانی به نام لری است که در جنگ جهانی اول شرکت کرده و حالا سالهای پس از جنگ را با سرخوردگی و شوریدهحالی ناشی از جنگ و تجربیاتش میگذراند. او پشت به بخت خویش میکند و قدم در سلوکی عرفانی میگذارد تا پاسخی برای پرسشهایش پیدا کند.
فروشگاه اينترنتي 30بوک
دربارهٔ کتاب
.
داستان «لبهٔ تیغ» سفر معنوی لری دارل را دنبال میکند، یک جوان آمریکایی که از تجربیاتش به عنوان خلبان در جنگ جهانی اول آسیب دیده و حالا پس از بازگشت به خانه در شیکاگو، مسیر مرسوم رسیدن به شغل و ثروت را رها میکند و این امر باعث ناراحتی نامزدش ایزابل و حلقهٔ اجتماعی آنها میشود.در عوض لری در جستوجوی معنا، سفری به اروپا را آغاز کرده و در نهایت به هند میرسد، جایی که خود را در فلسفه و عرفان غرق میکند. امتناع او از مطابقت با انتظارات اجتماعی، شکافی بین او و ایزابل ایجاد میکند و درنهایت ایزابل او را ترک کرده و با ازدواج با مرد دیگری، زندگی راحت و جایگاه اجتماعی مناسب را انتخاب میکند.
راوی رمان خودِ نویسنده است که به عنوان شخصیتی در حال مشاهده و تعامل با دیگران ظاهر شده است. از طریق چشمان راوی، زندگی متضاد لری و اطرافیانش را میبینیم که سقوط غمانگیز و شکنندگی تابآورانهٔ انسان را در لری مشاهده میکنند. درحالیکه لری بهدنبال روشنبینی و آرامش درونی است، دیگران به مادیگرایی، جاهطلبی اجتماعی یا روابط عاطفی خود میچسبند.
ویژگیهای برجستهٔ کتاب
.
«لبه تیغ» رمانی فلسفی است که مادیگرایی را در مقابل جستوجوی معنوی قرار داده است و از سرخوردگی شخصیت اصلی به عنوان دریچهای برای کاوش در معنای زندگی استفاده کرده است تا نشان بدهد که رضایت نه در موفقیت بیرونی، بلکه با آرامش و اصالت درونی حاصل میگردد. برخی از ویژگیهای برجستهٔ این کتاب عبارتاند از:• جستوجوی معنوی در مقابل مادیگرایی: شخصیت اصلی داستان به دلیل آسیبهای جنگ جهانی اول ثروت و جایگاه اجتماعی خود را به نفع رشد معنوی رها میکند و تضاد را در او و سایر شخصیتهای رمان مثل ایزابل و الیوت که نمایانگر وسواس جامعه، ظواهر و راحتی هستند، خواهید دید.
• آسیبهای جنگ: سرخوردگی پس از جنگ و آسیبهای آن، باعث میشود تا لری هدف زندگی را زیر سؤال ببرد و این نشاندهندهٔ بحران وجودی گستردهتر نسلی است که با وحشت جنگ مُدرن دستوپنجه نرم میکند.
• چارچوب روایی و عینیتگرایی: نقش نویسنده به عنوان راوی و یکی از شخصیتهای داستان، ترکیبی منحصربهفرد از مشاهده و تفسیر به وجود آورده است و به خوانندگان دیدگاهی چند لایه از تنشهای اخلاقی و فلسفی داستان میدهد.
• فلسفه و روشنگری شرقی: زمانی لری در هند و پذیرش آموزههای معنوی شرقی، کاوش رمان در مسیرهای جایگزین برای رسیدن به معنایی فراتر از عقلگرایی و مذهب غربی را نشان میدهد.
افتخارات و جوایز
.
از زمان انتشار «لبه تیغ» در سال ۱۹۴۴ این رمان هیچ جایزهٔ ادبی مهمی دریافت نکرده است. بااینحال کتاب از نظر تجاری و انتقادی موفقیت چشمگیری داشت و هنوز هم یکی از مشهورترین آثار موآم باقی مانده است. عمق فلسفی و کاوش آن در سرخوردگی پس از جنگ، به تأثیر ماندگار این رمان کمک کرد.بازخوردها به رمان «لبهٔ تیغ»
.
• موآم یک هنرمند بزرگ و یک نابغه است. تئودور درایزر (Theodore Dreiser)• استعداد فوقالعاده نادرِ موآم در داستانسرایی تقریباً عین خودِ تخیل و در این داستان بسیار مشهود است. ساندی تایمز لندن (The Sunday Times)
• برای نویسندهای از نسل من، اگر بخواهم صادقانه بگویم، بسیار دشوار است که نسبت به آثار موآم بیتفاوت باشد. موآم همیشه میدانست که چه باید بنویسد. گور ویدال (Gore Vidal)
• موآم هنوز هم هنرمندی تمامعیار است... نوشتههای او چنان موجز، مختصر و با انگیزههای دقیق و ماهرانه نوشته شده است که از صفحهٔ اول تا آخر توجهٔ خواننده را به خود اختصاص خواهد داد. مجلهٔ ادبی ساتردی ریویو (Saturday Review of Literature)
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
.
رمان «لبه تیغ» داستانی خواندنی و ایدهآل برای هر کسی است که به داستانهایی علاقه دارد که با معنای عمیقتر زندگی دستوپنجه نرم میکنند، بهویژه داستانهایی که ارزش موفقیت مادی را در مقابل رضایت درونی زیر سؤال میبرند. همچنین اگر به مطالعهٔ فلسفه، اگزیستانسیالیسم پس از جنگ و سنتهای معنوی شرقی علاقه دارید، این کتاب را بسیار خواندنی خواهید یافت. روایت این رمان بسیار تأملبرانگیز است و نویسنده با بینش و ظرافت ماجراجویی شخصیتی تکرارنشدنی را دنبال میکند و به معنای واقعی یک زندگی معنادار میپردازد.چرا رمان «لبه تیغ» را بخوانیم؟
.
• کاوشی در جستوجوی معنا: اگر به دنبال هدف در زندگی خود میگردید یا از انتظارات اجتماعی خسته و ناامید شدهاید، سفر لری را بسیار جذاب خواهید یافت. جستوجوی شخصیت اصلی این رمان عمیقاً شخصی است اما هر خوانندهای در هر کجای دنیا میتواند او را به راحتی درک کند.• تضاد متریالیسم و آرامش درونی: نویسنده در این رمان موفقیت دنیوی را در برابر روشنگری معنوی قرار داده است و خوانندگان را به چالش میکشد تا در نظر بگیرند که چه چیزی واقعاً در زندگی رضایت را به همراه خواهد داشت، ثروت و مقام یا خودشناسی و آرامش.
• شخصیتهای غنی و پیچیده: از لری آرمانگرا گرفته تا ایزابل عملگرا، این رمان مملو از شخصیتهای چندبُعدی و از نظر اخلاقی مبهم است و انتخابها و مبارزان آنها را واقعی و جذاب نشان میدهد.
• روایتی از دیدگاه یک ناظر متفکر: حضور موآم به عنوان یک راوی، کیفیتی تأملبرانگیز و تقریباً مستند به داستان بخشیده است. او بدون قضاوت، بینشی کامل از داستان ارائه کرده است و به خوانندگان اجازه میدهد تا نتیجهگیریهای خود را داشته باشند.
• مضامین جادوانه در یک محیط تاریخی: گرچه رمان در دوران پس از جنگ جهانی اول اتفاق میافتد، اما مضامین آن از جمله هویت، فقدان، عشق و جستوجوی حقیقت هنوز هم به دنیای امروز مرتبط هستند.
«لبه تیغ» را بخوانید چون رمانی تکرارنشدنی، نادر و عمیقاً فلسفی است که تمام این مضامین را در نثری زیبا گنجانده است. نویسنده از طریق شخصیت اصلی این رمان تنش بین رضایت معنوی و جاهطلبی مادی را در جهانی پس از جنگ به تصویر کشیده است و گرچه پاسخی روشن به خوانندگان ارائه نمیدهد، اما خواننده را دعوت میکند تا در مورد ارزشها، هزینهٔ انطباق و شجاعتی که برای زندگی کردن لازم است، بیاندیشد.
دربارهٔ نویسنده
.
ویلیام سامرست موآم نویسندهٔ انگلیسی است که در ۱۸۷۴ به دنیا آمد و در ۱۹۶۵ درگذشت. او بیشتر بهخاطر نوشتن نمایشنامهها، رمانها و داستانهای کوتاه به شهرت رسید. موآم در پاریس به دنبال آمد و ۱۰ سال اولِ زندگیاش را در آنجا گذراند. در انگلستان به مدرسه و سپس به دانشگاهی آلمانی رفت. او در لندن دانشجوی پزشکی شد و در سال ۱۸۹۷ پزشک شد اما هرگز به طبابت نپرداخت و یک نویسندهٔ تمام وقت شد. اولین رمانش «لیزا اهل لمبت» (Liza of Lambeth) بود که در ۱۸۹۷ منتشر شد و داستانی دربارهٔ زندگی در محلههای فقیرنشین بود و توجه بسیاری را جلب کرد اما شهرتش را از راه نمایشنامهنویسی به دست آورد.موآم سیودومین و آخرین نمایشنامهٔ خود را در سال ۱۹۳۳ نوشت و پس از آن تئاتر را رها کرد و بر نوشتن رمان و داستان کوتاه متمرکز شد. رمانهایش بسیار مشهور شدند و با اقتباس از آنها برنامههای زیادی برای رادیو، سینما و تلویزیون ساخته شده است. محبوبیت زیاد و فروش فوقالعادهٔ کتابهایش واکنشهای منتقدان و روشنفکران را برانگیخت و داستانهایش کوتاهش بهطور گسترده مورد توجهٔ منتقدان قرار گرفتند. موآم اندکی پس از جنگ جهانی دوم از نوشتن دست کشید و در سالهای آخر عمرش دیگر قادر به نوشتن نبود و در ۹۱ سالگی درگذشت.
معرفی کتابهای مشابه:
.
اگر به داستانهایی با فضای فلسفی و درونگرایانه علاقه دارید که به جستوجوی معنا، هویت یا تقابل بین زندگی مادی و معنوی میپردازند، از مطالعهٔ کتابهای زیر نیز بسیار لذت خواهید بُرد. کتابهایی که در ادامه معرفی میکنیم را نویسندگان مشهوری نوشتهاند که همگی سعی دارند معنای واقعی زندگی را به خوانندگان نشان دهند. • کتاب سیذارتا (Siddhartha)
.
کتاب «سیذارتا» اثر هرمان هسه (Hermann Hesse) یکی از برجستهترین نویسندگان، شاعران، نویسندگان داستان کوتاه و نویسندگان عصر مدرن آلمانی-سوئيسی بود. این رمان نیز عمیقاً فلسفی و سفر معنوی یک جوان را در جستوجوی روشنبینی و خودشناسی در هند باستان به تصویر کشیده است.سیذارتا جوانی ناراضی از آموزههای سنتی است و بنابراین زندگی مرفه خود را رها میکند و مسیرهای مختلفی از جمله ریاضت، لذت نفسانی و موفقیت مادی را میآزماید، اما درنهایت متوجه میشود که خِرد واقعی را نمیتوان آموزش داد، بلکه باید شخصاً تجربه کرد. او در طول سفر معنوی خود، با چهرههایی مثل بودا، زنی درباری، یک قایقران فروتن و بسیاری شخصیتهای دیگر روبهرو میشود که هر کدام درک دیگری از زندگی در او شکل میدهند.
• کتاب کیمیاگر (The Alchemist)
.
کتاب «کیمیاگر» اثر پائولو کوئلیو (Paulo Coelho) نویسندهٔ محبوب و پرمخاطب برزیلی است. این کتاب به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده و از بسیاری جهات خیرهکننده و تحسینبرانگیز است و با زبان سادهاش حاوی احساسات قدرتمند، شخصیتهای جالب و عمیق، پیچشهای طرحی و حکمتهای الهامبخش است که ما را وادار میکند به واقعیتی متفاوت و دور فکر کنیم، حتی اگر دردناک باشد. قهرمان داستان که راوی تنها دو بار او را سانتیاگو مینامد، احساس میکند که این جهان جای او نیست. این پسر تمایل شدیدی به سفر در جهان دارد و همین تمایل باعث میشود او رؤیای سفر عجیبی را ببیند و این رؤیا علتی است که طرح داستان را به جریان میاندازد. کوئیلو در کتاب کیمیاگر به تضاد درونی عشق و افسانه شخصی درون سانتیاگو میپردازد و در نهایت عشق را بهعنوان ابزاری پشتیبان، برای رسیدن به افسانه شخصی پیشنهاد میکند و میگوید که عشق محرک بزرگی در زمان و نحوۀ رسیدن به رؤیاهاست. به گفتۀ کوئیلو، رؤیاها هزینه دارند اما نزیستن رؤیاها هزینۀ سنگینتری دارد. دنبالکردن رؤیاهایمان و متعهدشدن به انجام آنها باعث میشود که تمام کائنات دستبهدست هم بدهند تا آنچه را که میخواهید به شما ببخشند.
سخن پایانی
.
«لبه تیغ» خوانندگان را به تأمل در موضوعاتی بسیار عمیق، ماهیت رضایت و شجاعتی که برای واقعاً زندگی کردن لازم است، دعوت میکند. سفر معنوی شخصیت اصلی که پس از جنگ جهانی اول رخ میدهد، در مقابل مادیگرایی همسالانش قرار میگیرد. او که دیگر حاضر نیست با انتظارات اجتماعی معمول پیش برود، دست به شورش نمیزند و بیصدا نوعی جستوجوی عمیقاً شخصی را برای یافتن معنا در زندگی آغاز میکند.این رمان پاسخهایی آسان برای خواننده مهیا نمیکند، درعوض جهانی را نشان میدهد که در آن رنج، عشق و فقدان اجتنابناپذیر هستند اما در پسِ تمام اینها هدفی نهفته است. شخصیتهای این رمان قهرمان یا شرور نیستند، آنها انسانهایی معمولی هستند که با آرزوها، ترسها و سازشهایشان شکل گرفتهاند. رمان از طریق این شخصیتها، هزینهٔ چسبیدن به زندگی راحت و انتظارات اجتماعی و زندگیهای سطحی را به تصویر میکشد.
صدای روایی موآم هوشیار، خویشتندار و گاهی کنایهآمیز است اما کاملاً بیطرفانه خواننده را به تفکر فرا میخواند. حضور او به عنوان یک شخصیت، ترکیبی منحصربهفرد از صمیمیت و فاصله را فراهم کرده است تا شاهد وقایع رمان باشید. چنین ساختاری باعث تقویت مضمون اصلی رمان شده و همچنین این حس را القا میکند که جستوجوی حقیقت بسیار شخصی است و هیچ مسیری برای همه مناسب نیست.
درنهایت، «لبه تیغ» فقط داستانی ساده دربارهٔ تحول و رسیدن به روشنبینی یک مرد نیست، بلکه آینهای در مقابل خواننده است تا از خود بپرسد زندگی خوب به چه معناست. این رمان نشان میدهد که لبهٔ بین بیداری معنوی و وسوسههای دنیوی بسیار باریک و عبور از آن به غایت دشوار است، اما برای کسانی که به اندازهٔ کافی شجاع هستند، ارزش پیمودن دارد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
.
در جوانی با چند معرفینامه برای اشخاص صاحبنفوذ گام به اروپا نهاده و بدین واسطه برای خودش جای پایی باز کرده بود. ارتباطات تجاریاش با بزرگان مفلس در فرانسه و انگلستان نیز این جای پا را محکم کرده بود. اصلونسبش او را شایستهٔ توجه خانمهای امریکایی اعیان و اشرافی میکرد که معرفینامهها را برایشان میآورد، چون او متعلق به یکی از خانوادههای قدیمی ویرجینیا بود و اصل و نسب مادریاش به یکی از امضاکنندگان اعلامیهٔ استقلال امریکا میرسید. مردی بود خوشتیپ، زیرک و باهوش. خوب میرقصید، خوب تنیس بازی میکرد، تیرانداز ماهری بود و حضورش در هر مهمانی موهبتی به شمار میرفت. در دادن دسته گل و جعبههای گرانقیمت شکلات حسابی دستودلباز بود و اگرچه بهندرت مهمانی میگرفت، اگر این کار را میکرد، چنان ابتکاری به خرج میداد که به همه بیاندازه خوش میگذشت. خانمهای ثروتمند امریکایی خوششان میآمد کسی آنان را به رستورانهای دنج محلهٔ سوهو یا کافههای کارتیه لاتن ببرد. همیشه آماده بود هر کاری از دستش برمیآید انجام دهد و حتی اگر از او درخواست کسالتآورترین کارها را هم میکردی، با کمال خوشرویی انجام میداد. خودش را حسابی به دردسر میانداخت تا زنانپابهسن گذاشته از او خوششان بیاید و خیلی زود هم در بسیاری از خانههای ثروتمندان پاریسی جایی برای خود باز کرد.









شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













