

حسن کچل و کدو قلقله زن (2)(رحلی)(تحقیقات ذکر)
انتشارات ذکر منتشر کرد:
دختر بیبیچمن ناهار خیلی خوشمزهای برای مادرش درست کرد. حسنکچل از پشت پنجره میدید و آب دهانش راه افتاده بود. بعد از ناهار، بیبی عصایش را گرفت و گفت: «خب ننه... بروم که به تاریکی نخورم.» دخترش گفت: «حیوانهای جنگل را چه کار میکنی؟»
حسنکچل را پیر و جوان میشناسند؛ شخصیتی تپل، کچل، تنبل و بازیگوش که بچهها خیلی دوستش دارند و قصههای زیادی از او خواندهاند. ولی این دفعه حسنکچل قصهاش با همیشه فرق دارد؛ بیبیچمن را میبینید و وارد ماجرای کدو قلقلهزن میشود. این که چطور، کجا و چگونه...میتوانی همین الآن کتاب را باز کنی، آن را بخوانی و ماجراهای هیجانانگیزش را دنبال کنی.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













