پرده خوان

(1)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
553

علاقه مندان به این کتاب
5

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب پرده خوان

انتشارات نو منتشر کرد:
در آغاز نور بود. چراغ‌ها خاموش می‌شد. من مقابل پرده می‌ایستادم، تک و تنها. به جمعیت نگاه می‌کردم. چندنفری بیشتر نبودند. علامت شروع را می‌دادم! آن‌وقت‌ها توی همهٔ فیلم‌ها، حتی آنها که در فضاهای بسته می‌گذشت، انگار باران می‌بارید. مال این بود که انگشت‌های آپاراتچی حلقه‌های فیلم را خراب می‌کرد. بابابزرگ دستم را گرفته بود. یقه‌ام را مرتب کرد و گفت: «لرزش صحنه‌ها روی پرده از لرزش آپارات نبود. از نفس‌‌کشیدن تماشاچی‌ها هم نبود. از تپش قلب کسی بود که حواسش به همه‌چیز بود، قلب پرده‌خوان، قلب من.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی