آفتاب برحوت

(1)

2,200,000ریال

1,980,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
651

علاقه مندان به این کتاب
2

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب آفتاب برحوت

نفس گرفت تا حرف بزند. نفس گرفت تا به دانیال ، که منجی روزهای خوب پیش روی او شده بود، حرف دلش را بگوید. هشت سال، برای دیدن چنین روزی عذاب کشیده بود. هشت سال زخم هایی را که آدم ها خواسته و ناخواسته بر پیکر احساسش زده بودند، خودش مرهم گذاشته و درمان کرده بود. حالا ... حالا دلش می خواست پای احساسش را دراز کند. دلش را به سایه‎ی امن حضور این مرد تکیه دهد و نفس خسته‎ی بغض های در گلو یخ‎زده و حبس شده اش را رها کند.
گریان و بی‎تابانه زمزمه کرد:
-گفته بودم دلم اگر برات بره، زندگیمم باهاش میره؟!
-گفته بودی.
لبخند محزونی روی لب نسرین سبز شد.
-تو فقط دستم رو بگیر و رها نکن، من هرجا که بخوای، باهات می‎آم.

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی