%10


قلمرو خار و رز (دربار یخ و ستاره)(جلد اول)(بخش سوم)
3٫0
(8)
4 نظر
نویسنده:
مترجم:
ناموجود
دفعات مشاهده کتاب
4238
علاقهمندان به این کتاب
19
میخواهند کتاب را بخوانند.
2
کتاب را پیشنهاد میکنند
2
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
0
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات باژ منتشر کرد:
فیرا، ریس و حلقهی یاران نزدیکشان کماکان سخت مشغول بازسازی دربار شب و جهان تغییریافتهشان هستند. اما با نزدیک شدن انقلاب زمستانی همه لحظهای فرصت مییابند تا از صلحي ناپایدار لذت ببرند. صلحي که با فداکاری بسیار به دست آمده است.
اما حتی با وجود حالوهوای جشن، سایههایی از گذشته قدرت میگیرند.
همانطور که فیرا اولین جشن زمستانیاش را در مقام بانوی عالیرتبه میگذراند، میفهمد عزیزانش زخمهایی دارند که شاید در ظاهر معلوم نباشند، اما برای آیندهی دربارشان عواقبی جبرانناپذیر در پی خواهند داشت…
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
مترجم
نشر
شابک
9786222192259
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
229 صفحه
نوبت چاپ
2
وزن
230 گرم
سال انتشار
1399
معرفی کتاب قلمرو خار و رز (دربار یخ و ستاره) اثر سارا جی ماس
امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
کتاب قلمرو خار و رز (دربار یخ و ستاره) از سایت گودریدز امتیاز 3.8 از 5 را دریافت کرده است.
امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
کتاب قلمرو خار و رز (دربار یخ و ستاره) از سایت آمازون امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.
جوایزی که قلمرو خار و رز (دربار یخ و ستاره) از آن خود کرده است:
• نامزد دریافت جایزۀ منتخب بهترین کتاب فانتزی و علمی- تخیلی نوجوانان در سال 2018 به انتخاب کاربران گودریدز
معرفی رمان قلمرو خار و رز (دربار یخ و ستاره):
قلمرو خار و رز، مجموعهای از رمانهای فانتزی اثر سارا جی ماس نویسندۀ آمریکایی است. اولین جلد از این مجموعه با نام دربار خار و رز در سال 2015 منتشر شد. جلد دوم این مجموعه با عنوان «دربار مه و خشم» در سال 2016، جلد سوم آن با عنوان «دربار بال و ویرانی» در سال 2017، جلد چهارم آن با عنوان «دربار یخ و ستاره» در سال 2018 و جلد آخر این مجموعه با عنوان «دربار شعلههای نقرهای» در سال 2021 منتشر شد. مجموعۀ قلمرو خار و رز با داستان فیرا شروع میشود. یک انسان فانی 19 ساله که بهخاطر قحطی و سرما وارد سرزمینهای پری پریتیان میشود و برای قتل یک پری مجازات میشود و مجبور میشود با تاملین که یک پری جاودانه است به سرزمین پریها برود. در نهایت او خود را میان داستانی عشق، حماسی و مبارزههای نفسگیر گرفتار میبیند و باید برای نجات جانش بجنگد.
واکنشهای جهانی به رمان قلمرو خار و رز (دربار یخ و ستاره):
مجموعۀ قلمرو خار و رز یکی از پرفروشترین مجموعههای فانتزی نیویورک تایمز است.
چرا باید رمان قلمرو خار و رز (دربار یخ و ستاره) را بخوانیم؟
سالهاست که ادبیات فانتزی تبدیل به ژانری بزرگ در دنیای ادبیات شده است. پیش از این همه گمان میکردن کتابهای فانتزی تنها برای سرگرمی کودکان و نوجوانان نوشته شدهاند اما رفتهرفته این باور تغییر کرد و ادبیات فانتزی توانست نظر مخاطبین تمام سنین را به خود جلب کند. با اینکه کتابهای فانتزی همچنان در دستۀ کتابهای کودک و نوجوان جای میگیرند اما بزرگسالانی که به کتابهای فانتزی و ماجراجویانه علاقهمند هستند نیز از خواندن آن لذت خواهد بُرد. مجموعۀ قلمرو خار و رز از آن دسته کتابهایی است که نه تنها نوجوانان بلکه بزرگسالان نیز از خواندن آن لذت خواهند بُرد.
جملات درخشانی از کتاب قلمرو خار و رز (دربار یخ و ستاره):
«یک ساعت پیش اولین برف زمستانی در ولاریس باریدن گرفته بود. هفتهی پیش زمین بالاخره منجمد و خشک شده بود و زمانی که نان تست و گوشت دودی خوک صبحانهام را تمام کرده و پشتبندش فنجان چای غلیظی سر کشیده بودم، غبار پودری ظریف و سفید سنگفرشهای سفید را پوشانده بود. اصلاً نمیدانستم ریس کجاست. وقتی بیدار شده بودم روی تخت نبود و طرف خودش از خوشخواب سرد شده بود. از آنجا که آن روزها هر دو به حد ازپاافتادن کار داشتیم، این چیز عجیبی نبود. همانطور که سر میز ناهارخوری بلند چوب گیلاس خانهی شهری نشسته بودم، به بارش چرخان برف پشت پنجرههای شیشهای اخم کردم. زمانی از اولینبارش برف واهمه داشتم و با ترس از زمستانهای طولانی و سخت زندگی میکردم. اما چیزی که حدود دو سال پیش من را به دل جنگل کشانده بود زمستانی طولانی و سخت بود. زمستانی طولانی و سخت که من را آنقدر نیازمند کرده بود که بخواهم گرگی را بکشم، زمستانی که عاقبت من را به اینجا، به این زندگی، به این... خوشبختی هدایت کرد. برف بارید و کپههای درشتش روی چمن خشکشدهی حیاط جلویی کوچک میافتادند و میخها و هلالهای حصار تزیینی آنطرف حیاط را می پوشاندند.»
«ریس دقیقاً میدانست چرا بعضی شبها محکمتر به او میچسبیدم، چرا لحظاتی زیر آفتاب بیابر و روشن دستش را محکم میگرفتم. میدانست، چون خودم میدانستم چرا گاهی اوقات نگاهش مات میشد، چرا گاهی اوقات طوری با تعجب به همهمان پلک میزد که انگار کاملاً باور نمیشد و طوری سینهاش را میمالید که انگار دردی را آرام میکرد. کار کردن کمکمان میکرد. به هردویمان، سرمان را گرم نگه میداشت، حواسمان را جمع میکرد... گاهی اوقات از روزهای آرام و بدون کاری میترسیدم که تمام آن افکار بالاخره من را به تله میانداختند. روزهایی که چیزی جز من و ذهنم و خاطرهی ریس که روی زمین سنگی مرده بود، نمیماند؛ خاطرهی شاه هایبرن که گردن پدرم را میشکست، خاطرهی تمام آن ایلریاییهایی که در آسمان منفجر و خاکستر شده و روی زمین باریده بودند. شاید یک روز حتی کار کردن هم دیگر چون دژی نبود که خاطرات را بیرون نگه دارد.»
«انگشتهایم را محکم مشت کردم، از راه بینیام نفسم را تو دادم و از دهانم خارجش کردم. تا اینکه سستی اندامهایم از بین رفت و دیوارهای اتاق دیگر به من هجوم نمیآوردند. تا اینکه میتوانستم ترکیب اشیای شخصی را در اتاق ریس ـ اتاقمان ـ ببینم. اصلاً اتاقخواب کوچکی نبود، اما اخیراً کمکم حس... تنگی داشت. میز صندل سرخ کنار یک دیوار پر از کاغذ و کتابهای کار هردویمان بود. جواهرات و لباسهای من حال بین اتاق و اتاقخواب قبلیام تقسیم شده بودند. و سلاحها هم برای خودشان جایی گرفته بودند. خنجر و شمشیر، تبردان و کمان. با دیدن گرز سنگینی که خطرناک به نظر میرسید و ریس بهنوعی بدون اینکه متوجه شوم کنار میز انداخته بود سرم را خاراندم. اصلاً نمیخواستم بدانم چرا آنجاست. اگرچه شک نداشتم کاسین بهنوعی پشت ماجرایش قرار داشت. البته میشد همهچیز را در جیب میان عالمها انبار کنیم، اما... به جفت شمشیر ایلریایی خودم اخم کردم که کنار کمد کشویی بلند تکیه داده شده بودند. اگر بهخاطر برف نمیشد بیرون برویم، شاید از روز استفاده میکردم که چیزها را مرتب کنم. که برای همهچیز جا پیدا کنم. بهخصوص برای آن گرز.»
«ریس دقیقاً میدانست چرا بعضی شبها محکمتر به او میچسبیدم، چرا لحظاتی زیر آفتاب بیابر و روشن دستش را محکم میگرفتم. میدانست، چون خودم میدانستم چرا گاهی اوقات نگاهش مات میشد، چرا گاهی اوقات طوری با تعجب به همهمان پلک میزد که انگار کاملاً باور نمیشد و طوری سینهاش را میمالید که انگار دردی را آرام میکرد. کار کردن کمکمان میکرد. به هردویمان، سرمان را گرم نگه میداشت، حواسمان را جمع میکرد... گاهی اوقات از روزهای آرام و بدون کاری میترسیدم که تمام آن افکار بالاخره من را به تله میانداختند. روزهایی که چیزی جز من و ذهنم و خاطرهی ریس که روی زمین سنگی مرده بود، نمیماند؛ خاطرهی شاه هایبرن که گردن پدرم را میشکست، خاطرهی تمام آن ایلریاییهایی که در آسمان منفجر و خاکستر شده و روی زمین باریده بودند. شاید یک روز حتی کار کردن هم دیگر چون دژی نبود که خاطرات را بیرون نگه دارد.»
«انگشتهایم را محکم مشت کردم، از راه بینیام نفسم را تو دادم و از دهانم خارجش کردم. تا اینکه سستی اندامهایم از بین رفت و دیوارهای اتاق دیگر به من هجوم نمیآوردند. تا اینکه میتوانستم ترکیب اشیای شخصی را در اتاق ریس ـ اتاقمان ـ ببینم. اصلاً اتاقخواب کوچکی نبود، اما اخیراً کمکم حس... تنگی داشت. میز صندل سرخ کنار یک دیوار پر از کاغذ و کتابهای کار هردویمان بود. جواهرات و لباسهای من حال بین اتاق و اتاقخواب قبلیام تقسیم شده بودند. و سلاحها هم برای خودشان جایی گرفته بودند. خنجر و شمشیر، تبردان و کمان. با دیدن گرز سنگینی که خطرناک به نظر میرسید و ریس بهنوعی بدون اینکه متوجه شوم کنار میز انداخته بود سرم را خاراندم. اصلاً نمیخواستم بدانم چرا آنجاست. اگرچه شک نداشتم کاسین بهنوعی پشت ماجرایش قرار داشت. البته میشد همهچیز را در جیب میان عالمها انبار کنیم، اما... به جفت شمشیر ایلریایی خودم اخم کردم که کنار کمد کشویی بلند تکیه داده شده بودند. اگر بهخاطر برف نمیشد بیرون برویم، شاید از روز استفاده میکردم که چیزها را مرتب کنم. که برای همهچیز جا پیدا کنم. بهخصوص برای آن گرز.»
خلاصۀ داستان قلمرو خار و رز (دربار یخ و ستاره):
مجموعۀ قلمرو خار و رز داستانی تخیلی و فانتزی از دنیای پریان است. این قسمت از مجموعه ادامۀ داستان فیرا و سرگذشت او در سرزمین پریان است. فیرا، ریس و دوستانشان هنوز مشغول بازسازی دربار شب و دنیای تغییریافتۀ پس از آن هستند و سعی دارند جنگی که همه چیز را تغییر داد پشت سر بگذارند. اما زمستان نزدیک است و همراه با آن سختیها نیز میآیند. فیرا با اینکه در حال برنامهریزی برای جشن است اما حتی فضای جشن نیز نمیتواند سایههای گذشته را پنهان کند. فیرا لحظهبهلحظه بیشتر نگران عزیزانش و زخمهایی میشود که تأثیر گستردهای بر آنها خواهد گذاشت و با خودش فکر میکند آیا میتوانند این زمستان سخت و طولانی را پشت سر بگذارند یا نه؟
اگر از کتاب قلمرو خار و رز (دربار یخ و ستاره) لذت بردید، از مطالعۀ کتابهای زیر نیز لذت خواهید برد:
دربار یخ و ستاره کتابی اغواکننده و نفسگیر است و ترکیب ژانر عاشقانه، ماجراجویی و افسانههای پریان آن را به یک کتاب خواندنی و فراموش نشدنی تبدیل کرده است. بنابراین اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، به شما توصیه میکنیم که کتابهای زیر را نیز بخوانید.
• مجموعه داستانهای سریر شیشهای اثر دیگری از سارا جی ماس نویسندۀ آمریکایی است. این کتاب داستان زندگی سلینا ساردوثین را روایت میکند که دست به قتل میزند و در نهایت درگیر ماجراهایی غیرمنتظره و باورنکردنی میشود و مجبور میشود هر طور شده قبل از آنکه کشته شود قاتل مرموزی را که دست به کشتار میزند پیدا کند.
• قیام سرخ اثری از پیرس براون نویسندۀ آمریکایی کتابهای علمی- تخیلی است. اولین رمان این مجموعه در سال 2014 منتشر شد. این رمان در ژانر تخیلی و پادآرمانشهری نوشته شده است و ماجرای آن در سیارۀ مریخ و در آینده میگذرد.
• چرخۀ زاغها اثر مگی استیف واتر است که بهترین رمان علمی- تخیلی و فانتزی سال 2012 شد. این کتابْ داستان چند نوجوان است که در شهر خیالی هنریتا و در ویرجینیا زندگی میکنند. خانوادۀ بلو جادوگر هستند و معتقدند که اگر بلو عشق واقعی زندگیاش را ببوسد، آن پسر خواهد مُرد.
• کتابِ الریک ملنیبونِی اثر مایکل مورکاک نویسندهٔ انگلیسی است. مورکاک اولین بار این شخصیت را در داستان کوتاهِ «شهر رویایی» خلق کرد و این ضد قهرمان زال محکوم به فنای مورکاک تبدیل به یکی از شناختهشدهترین شخصیتهای ادبیات فانتزی شد. این اولین و کاملترین رمانِ مورکاک است که در آن به آخرین امپراتوری تمدن جزیرهٔ راکد ملنیبونی پرداخته است.
• مجموعه داستانهای سریر شیشهای اثر دیگری از سارا جی ماس نویسندۀ آمریکایی است. این کتاب داستان زندگی سلینا ساردوثین را روایت میکند که دست به قتل میزند و در نهایت درگیر ماجراهایی غیرمنتظره و باورنکردنی میشود و مجبور میشود هر طور شده قبل از آنکه کشته شود قاتل مرموزی را که دست به کشتار میزند پیدا کند.
• قیام سرخ اثری از پیرس براون نویسندۀ آمریکایی کتابهای علمی- تخیلی است. اولین رمان این مجموعه در سال 2014 منتشر شد. این رمان در ژانر تخیلی و پادآرمانشهری نوشته شده است و ماجرای آن در سیارۀ مریخ و در آینده میگذرد.
• چرخۀ زاغها اثر مگی استیف واتر است که بهترین رمان علمی- تخیلی و فانتزی سال 2012 شد. این کتابْ داستان چند نوجوان است که در شهر خیالی هنریتا و در ویرجینیا زندگی میکنند. خانوادۀ بلو جادوگر هستند و معتقدند که اگر بلو عشق واقعی زندگیاش را ببوسد، آن پسر خواهد مُرد.
• کتابِ الریک ملنیبونِی اثر مایکل مورکاک نویسندهٔ انگلیسی است. مورکاک اولین بار این شخصیت را در داستان کوتاهِ «شهر رویایی» خلق کرد و این ضد قهرمان زال محکوم به فنای مورکاک تبدیل به یکی از شناختهشدهترین شخصیتهای ادبیات فانتزی شد. این اولین و کاملترین رمانِ مورکاک است که در آن به آخرین امپراتوری تمدن جزیرهٔ راکد ملنیبونی پرداخته است.
دربارۀ سارا جی ماس: پرفروشترین نویسندۀ رمانهای فانتزی

سارا.جی ماس در سال 1986 و در نیویورک به دنیا آمد. او نویسندۀ آمریکایی داستانهای فانتزی است که بیشتر بهخاطر مجموعه داستانهای قلمرو خار و رز شناخته شده است. تا سال 2021 بیش از دوازده میلیون نسخه از کتابهایش به فروش رفته و آثارش به بیش از سیوهفت زبان ترجمه شدهاند. سارا در منهتن بزرگ شد. از کودکی عاشق خلق داستانهای افسانهای بود و از نوجوانی نوشتن داستانهای تخیلی را شروع کرد. در سال 2008 از دانشگاهی در نیویورک فارغالتحصیل شد. او در این دانشگاه به مطالعۀ نویسندگی خلاق و مطالعات مذهبی پرداخت.
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
امیرمحمد اعتدادی
28 اسفند 1401
به عنوان یک جلد فرعی خوبه هر چند من هنوز تمومش نکردم ولی خب حال و هوای مردم رو بعد از به خوبی نشون داده
0
0
مهسا جهانگیری
17 اسفند 1400
واقعا یکی از بهترین مجو.عه های فانتزی بودکهخوندم.پارسال من کل مجموعه رو از سی بوک با قیمت دویست و خرده ای خریدم الان هر جلدش تقریبا صد تومنه. یه مجموعه ی عاشقانه ی خاص با سرزمین پریان که واقعاااا ترجمه ی خیلی روون و خوبی داره و طراحی جلداشون بسیار زیباس.حتما بخونین.
0
0
روژینا عادلی
29 آبان 1400
از بین آثار جی ماس این مجموعه مورد علاقمه . توانایی قلم این نویسنده همیشه منو حیرت زده می کنه
0
0
عالیه رامشگر
03 بهمن 1399
پر از احساسات و زیبایی...من قلم جیماس رو بخاطر تواناییش در نشون دادن احساسات دوست دارم.. :) شخصیتسازی تا حدی متوسطه با این حال، همچنان قلم جی ماس برای من دلچسبه و این کتاب بسی زیباست.
0
0
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم




















































