ج

(10)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
1217

علاقه مندان به این کتاب
9

می‌خواهند کتاب را بخوانند
2

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
2

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب ج

انتشارات چشمه منتشر کرد:
بخشی از کتاب:
«یک‌بار همین آخری‌ها، به‌سختی، خیلی به‌سختی گفت: همه خسته شدیم.
گفتم: این حرف رو نزن.
گفت: پرستار خسته شده.
گفتم: خب عوضش می‌کنیم.
گفت: خواهرتم خسته شده.
گفتم: اونم عوض می‌کنیم.
خندید. خیلی خندید و بعد ساکت شد.
گفتم: مامان.
گوشی دستش بود ولی جواب نداد. ندید می‌دانستم که بغض کرده.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی