کتاب کوچک 128 (راهروی هتل بزرگ)

(0)

200,000ریال

180,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
186

علاقه مندان به این کتاب
6

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب کتاب کوچک 128

انتشارات نیلا منتشر کرد:
شب که فرا می رسد دوست دارم گشتی در باغ بزنم. خیال نکنید ثروتمندم، همه ی شما هم باغی شبیه باغ من دارید. کمی بعد متوجه منظورم خواهید شد.
در تاریکی – البته نه تاریکی مطلق، چون از پنجره های خانه نور ملایمی به باغ می تابد - روی چمن ها قدم می زنم و کفش هایم کمی در علف ها فرو می رود. با خودم می اندیشم و اندیشه کنان به بالا نگاه می اندازم تا ببینم آیا آسمان صاف است و ستاره ها به چشم می آیند. با انبوو پرسش هایی که در سر دارم به ستاره ها نگاه می کنم، اما بعضی شب ها هم چیزی از خودم نمی پرسم، ستاره ها گیج و منگ بالای سرم هستند و هیچ چیز به من نمی گویند.
اول جوانی یک بار ضمن گشت شبانه ام به مانعی برخوردم. چیزی دیده نمی شد، پس کبریتی روشن کردم. بر سطح هموار چمن برآمدگی ای به چشم می خورد و این برایم عجیب بود. با خودم گفتم شاید کار باغبان باشد، فردا صبح علتش را از او می پرسم. روز بعد باغبان را که جاکومو نام داشت صدا زدم و ازش پرسیدم: «توی باغ چه کار داری می کنی؟ روی چمن چیزی مثل قوز بالا اومده. دیشب پام بهش گیر کرد و صبح که هوا روشن شد دیدمش. یه برآمدگی باریک و بلنده شبیه قبر. نمی خوای بهم بگی قضیه چیه؟»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی