آینه می گردانند

(0)

250,000ریال

225,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
42

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب آینه می گردانند

انتشارات هزاره ققنوس منتشر کرد:
از ماشین همکلاسی اش پیاده شد. راننده، شیشه ی ماشین را پایین کشید و با دست آینه‌ی بغل را صاف کرد تا رفتن مجتبی را به داخل خانه خوب ببیند. مجتبی که فقط لب های قرمز راننده را در آینه می دید، دستی تکان داد و کلید را در قفل چرخاند. در خانه باز شد. اتومبیل عمو بدرالدین در حیاط پارک شده بود. کنار باغچه ایستاد و چند لحظه به چمن کچ لشده و درختچه های پر گل و رنگ و وارنگ خیره شد. شلنگ آب را با سر کفش بالا کشید و به کنار شیر آب پرت کرد؛ انگار حرصش را سر آن خالی کرده باشد. شلنگ سرخ بود. به نظرش خوشرنگ آمد؛ به همان خوشرنگی رژلب همکلاسی اش. تصمیم جدی گرفته بود همین امشب با مادرش حرف بزند و به این عذاب یک هفته ای اخیر پایان دهد. س هشنبه ی پیش یکی از دخترهای کلاس برای کار گروهی پایان ترم به منز لشان زنگ زده از آن لحظه خانه شان تبدیل به جهنمی سوزان شده بود. مادرش تا مرز سکته رفته و فکر می‌کرد دخترهای بی دین و ایمان حمله کرد هاند تا پسر مؤمن و دردانه اش را از چنگ شان درآورند. یک هفته ی تمام، چپ و راست، طعنه ها و بدوبیراه ادامه داشت…
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی