چهره ای آشنا

(1)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
105

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب چهره ای آشنا

انتشارات افراز منتشر کرد:
اِیدی
همه لذت بردند. همه. می‌تونستم از چهره‌هاشون بخونم. خب، همه به غیر از دنیس، البته. اون خیلی خوب به نظر نمی‌رسید، دورا. باید بگم خوب به نظر نمی‌رسید. اگه بخوام تو یه کلمه بگم، اون... پریشون بود. این چیزی بود که اون به نظر می‌رسید- پریشون. به هر حال، چی انتظار می‌ره، فکر کنم- اون، خب، هر چی باشه، پدرش بود. فکر کنم برای اون ضربه‌ی سنگین‌تری بوده؛ بدبختِ بیچاره.
دورا
(کمی مضطرب)
مطمئنم براش سخت بوده، اِیدی. من یه دقیقه هم شک نمی‌کنم. اما به خاطر غمش نبود که اون گوشه نشسته بود، قوز کرده بود و عبوس به خلال‌های تزئین نوشیدنی‌ش ضربه می‌زد و اون‌ها رو به هر گوشه‌ای از اتاق پرت می‌کرد.
اِیدی
متوجه‌ش شدم!
دورا
چهل سالشه، عین چهارده‌ساله‌هاست.
اِیدی
می‌گما... چه زود گذشت.
دورا
نمی‌دونستم روم رو کدوم ور بگیرم.
اِیدی
فکر نکنم کس دیگه‌ای متوجه شده باشه.
دورا
دیدم یکی از اون خلال‌ها افتاد رو کلاه‌گیس خواهرت.
اِیدی
اون کلاه‌گیس نیست، جونم.
دورا
نیست؟
اِیدی
نه- همه‌ش طبیعیه... دونه دونه‌ش از زیر پوست سرش سبز شده. سال‌هاست به‌ش التماس می‌کنم موهاش رو یه کم مدل امروزی بزنه، ولی بهتره الکی گل لگد نکنم.
دورا
این دیگه چه جورشه!
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی