دال دوست داشتن (شومیز)

(9)
نویسنده:

1,150,000ریال

1,035,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
3926

علاقه مندان به این کتاب
41

می‌خواهند کتاب را بخوانند
4

کسانی که پیشنهاد می کنند
5

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب دال دوست داشتن

انتشارات کنار منتشر کرد:
حالا باید به معشوق‌مان بگوییم از ما «دوستت دارم» نخواهد. «عاشقت هستم» نخواهد. «عزیزم» ساده یا كشدار نخواهد. بگذارد لحن همین كلمات معمولی، جُور كلمات عاشقانه را بكشد. همین شوخی‌ها، همین «چطوری؟»‌ها، همین «كجایی؟»‌ها، همین «كی می‌آیی؟»‌ها، همین «دیوانه!»‌ها‌، همین «بمیری!»‌ها. یا نه، به معشوق‌مان بگوییم اصلا كلمه نخواهد. بگذارد سكوت، جُور همه چیز را بكشد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • شومیز
    • 128 صفحه
    • 138 گرم
    • 35
    • 1402

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، به شما پیشنهاد می‌‌کنیم کتاب مادری که کم داشتم را نیز بخوانید.



...

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (5)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • مریم دهشیری
    • پاسخ به نظر

    نویسنده در مقدمه‌ی کتاب نوشته 《چرا باید این کتاب چاپ شود》 این سوالی بود که بیش از یک سال از خودم می‌پرسیدم و جواب درستی برای آن پیدا نمی‌کردم. سوال من هم همینه. چرا چنین چیزهایی باید چاپ بشن و مهم‌تر از اون، چرا چنین چیزهایی باید انقدر معروف باشن دال دوست داشتن کتاب نیست. کپشن‌نویسیه.

  • تصویر کاربر

    • فهیمه برزمینی
    • پاسخ به نظر

    من کلا دو کتاب از این نویسنده محترم، آقای وحدانی خوندم و عجیب باعث آرامشم شد این کتاب رو هم در کنار کتاب دیگه ایشون به اسم عین عاشقی شدیدا توصیه میکنم بهتون آرامش میده در سختی های زندگی

  • تصویر کاربر

    • زهرا رمضان‌پور
    • پاسخ به نظر

    کتاب بسیار خوبی است

  • 1
  • 2

بریده ای از کتاب (1)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • زهرا مجدی
    • 2

    داغ که میدانی چیست علامت را میگرفتند توی آتش ،سرخ و آتشین که میشد،مینشاندند روی بازو،یاهر جا درد داشتبله،داشت.اما یک ساعت،یک شب،یک هفته خلاص.جایش همیشه میماند این است که گفتیم الهی داغ نبینی.که تمام عمر،جلو چشمت نباشد

عیدی