

مسافر شبانه و بازیگری که اجاره شد
انتشارات ایجاز منتشر کرد:
مامان غمگینه، صورتش می گه یهو پیر شده ولی دم نمی زنه. بابا نگرانشه، این روزا سعی می کنه کمتر بهش خیانت کنه. یه خونه ی حیاط دار براش پیدا کرده که شبیه خونه مون باشه. مامان به خونه ی جدید محل نمی ذاره فقط توش حضور داره. هر روز می ره تو بالکن جدید روی صندلی همیشگیش می شینه و چای همیشگیش رو می خوره. چشم هاش می گن من خوبم به شرطی که اینقدر یواشکی و با ترحم نگام نکنید. اینا نمی فهمن که دنیا عوض شده، حالا که بریدیم از خونه ی ارواح باید می رفتیم تو یه برج بلند. خیلی اصرار می کنم ولی نمی شه. اصیل نیست. مال تازه به دوران رسیده است. زمین خانزاده باید زیر پاش باشه نه رو کله ی یکی دیگه. آپارتمان مال رعیت جماعته. مزخرف پشت مزخرف! اشغالای تاریخی از اون خونه به این خونه همه جا بهمون اویزونن. بوی خیانت می دن، بوی خون. بوی زیر بغل دزدهایی رو می دن که زدنشون زیر بغل و فرار کردن.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













