خلق داستان کوتاه

(1)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
340

علاقه مندان به این کتاب
6

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب خلق داستان کوتاه

انتشارات افراز منتشر کرد:
چهار مرحله‎ی پیشرفت نویسنده
مرحله‎ی اول: شما برای خودتان می‌‎نویسید و داستان‎هایتان چیزی جز خیال‌بافی نیست. شما شیفته‎ی آن‌ها هستید، ولی دیگران با داستانتان ارتباط نمی‌‎گیرند. (من مخالف خود‌شیفتگی که در حد اعتدال باشد نیستم؛ معتقدم شما باید اول خودتان را دوست داشته باشید قبل از اینکه به دیگری علاقه‎مند باشید. من فقط می‌‌گویم اگر می‌‎خواهید نویسنده شوید، خودشیفتگی‎ در این حد لازم نیست.)
مرحله‌ی دوم: حالا شما دارید سعی می‌کنید از لاک‌تان بیرون بیایید و با بقیه ارتباط برقرار کنید، ولی داستان‎هایتان چیزی است که ویراستارهای مجلات «بی¬اهمیت» می‌‌نامند. شما هنوز آمادگی نوشتن یک داستان کامل را ندارید و دارید سعی می‌‎کنید از داستان‌های نصفه¬نیمه¬ی‎تان جدا شوید. این عدم پذیرش از طرف ویراستارها به شما می‌‌فهماند که هنوز موفق نشده‌اید.
مرحله‎ی سوم: داستان‎های کاملی می‌‎نویسید، یا گاهی داستان‎های تقلیدی کاملی می‌‌نویسید، ولی اشکالات تکنیکی شما را متوقف می‌‎کند؛ اشکالاتی مثل ایراد در ساختار یا شخصیت‌پردازی.
مرحله‌ی چهارم. این مشکلات را هم حل کرده‌اید، یا یاد گرفته‌اید که چطور با آن‌ها برخورد کنید و حالا یک نویسنده‎¬ی حرفه‎ای شده‌اید. (بعد از این مرحله هم باز مراحلی وجود دارد، اما دیگر نیازی به کمک ندارید.)
آدم‎هایی که شروع به نوشتن می‌‎کنند، معمولاً مرحله‌ی اول را می‌گذرانند؛ گاهی هم مرحله‎ی دوم را به خوبی پشت سر گذاشته‎اند. من می‌‎خواهم پیشنهاد کنم به نوشتن تا سن سی سالگی فکر نکنید، ولی اگر نوشتن تنها کاری باشد که بخواهید انجام دهید چه؟ شما هم مثل من باید راهی پر از ناامیدی را طی کنید.
دوازده سال طول کشید تا خودم را به مرحله‎ی چهارم رساندم. برای شما هم همین‌قدر زمان ــ‌حالا کمتر یا بیشتر‌ــ می‌‎برد. بستگی به سن‌تان، تجربه، استعداد، اراده و شانس‌تان هم دارد.
فکر می‌‎کنم وقتی نوشتن را یاد می‌‎گیریم، دیگر فقط بافتن سبدهایی، بزرگ یا کوچک و قوی یا ضعیف از کلمات برای ما باقی می‌‎ماند. در ابتدا سبدهای ما خیلی کوچک هستند و سعی هم نمی‌‎کنیم چیزهای زیادی در آن بگذاریم. بعدش سبدهای ما بزرگ‌تر و محکم‌تر می‌‎شوند؛ خیلی بزرگ‌تر از آن‌چه درونش است. و همین آن‌ها را تبدیل به چیزهای زشتی می‌‎کند. آن وقت است که چیزهای بیشتری در سبد می‌‌گذاریم. ولی حالا زیاد از حد شده و سبد را می‌‎شکافد؛ و این چرخه ادامه دارد تا این‌که آخر سر به تعادل می‌‎رسند. آن وقت است که این مراحل را فراموش کرده‎ایم و غریزی از آن کیسه‎ها استفاده می‌‎کنیم؛ درست مثل هر هنرمند دیگری. نسبت وزنی سبدها را رعایت می‌‎کنیم و سبدهایی از کلمات را به اندازه‎ی مورد نیاز خودشان می‌‌بافیم.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی