%21


دفعات مشاهده کتاب
754
علاقهمندان به این کتاب
1
میخواهند کتاب را بخوانند.
0
کتاب را پیشنهاد میکنند
0
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
0
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات نیماژ منتشر کرد:
گلاویز شدیم. پیرزنِ پُرزوری بود و مثلِ مردِ جوانی قدرت داشت. تفنگ را بهزور از دستش گرفتم. کوتاه نمیآمد، هلش دادم. تا آمدم از دست یا لباسش بگیرم و نگذارم بیفتد، کلُهپا شد و با سر رفت تهِ دره. بهتم زده بود. دولا شدم بلکه ببینم کجا افتاده. خدا میداند چقدر استخوان و اسکلتِ سفیدِ آدمیزاد روی هم افتاده بود و زیرِ نورِ ماهِ شب چهارده برق میزد. دلپیچه گرفتم و همانجا بالا آوردم. رفتم سیاهچادرِ پیرزن تا لنگهگیوهام را بردارم. گونیِ آردی بزرگی پر از لنگههای چپپای اُرسی و گیوه و پوتین سربازی گوشهی چادر راست ایستاده بود.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
نشر
شابک
9786003676053
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
104 صفحه
نوبت چاپ
2
وزن
100 گرم
سال انتشار
1401
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این نویسنده














47٬400 تومان
60٬000
%21


























