نشر پرتقال
اوستین فریاد زد « یا خدا » انفجار عظیم آذرخش به نوک کشتی خورد و تمام سرباز ها روی عرشه پخش شدند.اذرخش انقدر بزرگ بود که ساختمان را حتی از گلوله ی توپ هم بیشتر لرزاند.بلافاصله آذرخش دوم , سوم , و چهارم هم آمدند. سرباز ها از روی عرشه پراکنده شدند....
تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات پرتقال منتشر کرد:
نبرد سهمگین هادس سرانجام با فداکاری مایكل به پایان رسیده است. الكتروکلن که در نبود مایکل و با از دست دادن تانر و جرواسو و پشت سر گذاشتن جنگ، بسیار خسته و در هم شکسته است، قصد دارد سوار بر ژول به
سرعت از جزیره و از دسترس هتچ دور شود.
هتچ که تعداد کثیری از نیروهایش را در جنگ از دست داده، با استفاده از محفظه ی نجات، خودش را به جزیره ی نایک رسانده است تا فعالیت های شرکت الجن را از سر بگیرد و دوباره نیروهایش را گرد هم بیاورد.
از طرفی دیگر اهالی تووالو به رهبری اِنل سالونی، نوه ی نخست وزیر سابق، که در زندان هادس بود، در حال جمع کردن ارتش هستند تا بتوانند جزایرشان را از سلطه ی الجن نجات دهند.
در این میان تایلور در پی مرگ مایکل دل شکسته شده است و از شدت اندوه، مایکل را به شکل رؤیایی در خواب می بیند، رؤیایی که به نظر بسیار واقعی است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
اوستین فریاد زد « یا خدا » انفجار عظیم آذرخش به نوک کشتی خورد و تمام سرباز ها روی عرشه پخش شدند.اذرخش انقدر بزرگ بود که ساختمان را حتی از گلوله ی توپ هم بیشتر لرزاند.بلافاصله آذرخش دوم , سوم , و چهارم هم آمدند. سرباز ها از روی عرشه پراکنده شدند....
سلام کتاب بسیار بسیار قشنگی بود حتماً بخوانیدش مخصوصاً آن افرادی که دنبال هیجان زیادی هستن لطفاً هر چه سریع تر قسمت 8 مایکل وی که تازه آمده است رو ترجمه کنید🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
اگه این 7 جلد رو نخونین نصف عمرتون به فناست خیلی محشره